بررسی بازی Borderlands 3
ابتدا در بررسی بازی Borderlands 3 باید به این موضوع توجه داشت که Borderlands 3، یک The Family Circus توسط Spencer’s Gifts است، بازی ای با سوال های طولانی و دلگرم کننده درباره اینکه چطور با اسلحه و خشونت، همه چیز را به بهترین شکل به نتیجه برسانیم. با وبلاگ آرسان گیم همراه ما باشید.
شروع بررسی بازی Borderlands 3
این بازی در اواخر دهه 00 میلادی گیر کرده است، اولین تصوراتی که از آن وجود داشت، زمانی را تداعی می کرد که سطح وحشیگری به اوج رسیده بود. در شرایطی درگیر بود که فرهنگ و هنجارها نه روزها، بلکه ماه ها دوام داشت، زمانی که هنوز شوخی تازگی داشت و طاقت فرسا نبود، زمانی که می توانستید به حقیرترین ها هم توجه داشته باشید و کوچک و بزرگ، همه را شوخی تصور کنید. زمان های ساده، لزوما بهترین زمان نیستند!
فاصله ما از عصر بازی Borderlands 3 ، حس یک تیرانداز را در ما القا می کند که زنده ماندن و حضور در طنز مدرن و فرهنگ پاپ را ترجیح می دهد.
درعین زننده بودن این موضوع، ضروری بودن آن هم احساس می شود، به عنوان یک RPG برتر بودن آن زمانی به چشم می آید که سیستم تولید اسلحه آن، سلاح هایی را خلق کند که در تیراندازی و به قتل رساندن گروه آدم کش ها و سربازها در سطح بالایی قرار دارد.
در Borderlands 3، بعضی چیزها تغییر کرده اند اما تاثیر زیادی نگذاشته اند. این بازی هنوز هم شوتری همانند Diablo، با حرکات چرخشی جدید، مدل های مجلل تر اسلحه ها و بهبود تاثیر اسلحه هاست. اما Gearbox، کارهای کمی روی شکل همیشگی Borderlands انجام داده و متن بازی را با شرح کامل داستان Borderlands روایت می کند.
آسیب شناسی
داستان های Borderlands ثابت می کنند که جهان Borderlands می تواند طنز را در کنار کاراکترهای عالی به تعادل برساند و اگر بخواهم صادقانه بگویم، این موضوع تصور و انتظارم را کاملا عوض کرد. اما بازی Borderlands 3 برای رسیدن به بهترین عملکرد، چیزی شبیه به sitcom را برای نمایش انتخاب می کند.
سفر فضایی جدید، بازیکن را به توری در کهکشان برای جستجوی بیشتر دعوت می کند. هر کدام بهانه ای برای متوقف کردن کاراکترهای قدیمی پیدا می کنند تا به محض سلام کردن شان، آن ها را نابود کنند. چندین نفر را بکشید یا به هرطریقی امتحانشان کنید تا بعضی چیزها درباره آن ها آشکار شود.
اکثرشان به طور حیاتی فشار یا تغییری را بر داستان وارد نمی کنند و به عنوان مجرایی برای خنده های خسته کننده یا لحظه های جدی عمل می کنند و البته گاهی اوقات هم هر دو. بعضی هم با یک جشنی کوچک، برای همیشه از بین می روند. Borderlands 3 با حس خوب تاثیرگذاری را در من ایجاد کرد و توانایی هایی از خودش نشان داد که برای بدست آوردن قلب من کافی بود.
بدهای جدید بزرگ، دوقلوهای Calypso، زندانیانی خطرناک و قاتل هستند که انگیزه و سابقه آن ها تنها در عمل آخرشان معلوم می شود. تا آنموقع، آن ها فقط دو تبه کار کارتونی بودند که گوشت گاو را با شکار می گرفتند و قدرت را جمع آوری می کردند.
چیزهای زیادی بجز مونولوگ های نفرت انگیز و طولانی نبود تا آن ها را خرد کنم. به عنوان تقلیدی از زندانیان که شباهت آن ها را نشان دهد، هیچ یک از تفاسیر فرهنگی برای آن ها ارائه نشده است. آن ها فقط افرادی گرسنه و مغرورند که هرکاری برای حکومت بر جهان انجام می دهند.
نتیجه چند جستجو
تپش ضعیف قلب در اعماق مدفون شده است. من رابطه ای زیبا بین Sir Hammerlock ، یک شکارچی جذاب بین سیاره ای و دوست پسر جدیدش در Eden-6 که روحیه آتشین و ماجراجوی او تحت عنوان Maya در ظاهرش آشکار است را حفر کردم. اما تعدادی شوخی واقعی و ضرب و شتم های دراماتیک و لحظه های جالب کاراکترها در بازی Borderlands 3 هم مشاهده می شود.
من نمونه سنگ های قهوه ای را برای یک مرد غرق شده در این سنگ ها جمع آوری کردم، Claptrap برای ساختن دوستی که یک ربات زن است، برای اهداف شخصی خود نیاز دارد. من دینامیت ها را برای نجات مزرعه در نمونه های جمع آوری شده پنهان کردم، من به پسری کمک می کنم که از یک پرتاب کننده موشک غیرقابل تحمل فرار می کند.
فردی وجود دارد که تلاش می کند بهترین کارهایش را برای Tommy Wiseau انجام می دهد و درباره ساختن فیلم صحبت می کند. که تمام این ها 20 دقیقه به طول می انجامد. یکی دیگر از کارهای کوچک و در دسترس بازی که با جستجویی کسل کننده همراه است و مرا مجبور به آنجام آن می کند و وقتم را بیهوده هدر می دهد.
جستجوی مورد علاقه من، چیزهای کمیاب و خنده دار بودند که در Borderlands 3 هم زیاد هستند. از همه بدتر و عذاب آورتر، عدم امکان رد کردن دیالوگ هاست که گاهی واقعا اعصابم را به هم می ریزد. ماموریت ها مانند ماشین قدیمی در حال حرکت اند : 30 ثانیه به بحث NPC گوش دهید، دکمه ای را فشار دهید که آتش را خاموش کند، بیشتر صحبت کنید، خب مرحله به پایان رسید؛ کار تمام است!
زیر آتش اسلحه ها
مکان های جدیدی مانند صحرای پاندورا برای تغییر منظره و محیط وجود دارند؛ البته من دیگر مکان ها را هم امتحان کردم و بیشترین زمان هم به آن ها اختصاص می دهم. Eden-6، نوعی جنگل باتلاقی برای شماست، جاییکه شلیک و پرتاب کردن، من را وادار به فرار کردن از آن باتلاق کرد.
Promethea، یک مکان افتضاح است که به صورت یکدست و تزئین شده با نور نئون قرار گرفته است. مکان های غافلگیرکننده ای وجود دارد که چیزهای زیادی را باهم ترکیب می کند.
اگرچه بعضی محیط ها دارای مناطقی باز با راهروهای فرعی هم وجود دارند. سبک کتاب های کمیک Borderlands تغییر زیادی نکرده اما به نظر می رسد در سال 2019، با شخصیت ها و مکان های بیشتری حضور یافته که مقیاس مکان و شخصیت ها را بیشتر و واضح تر نمایان می سازد.
در هر مکانی نوع مختلفی از دشمنان حضور دارند؛ اما واکنش شما نسبت به راهزن ها یا نسبت به سربازان COV، تفاوت چندانی ندارد. Borderlands 3، معمولا بازیکنان را با دشمنانی آشفته در صحنه هایی چندلایه مواجه می کند، بیشتر جنگی جذاب است تا معمایی پیچیده.
علاوه بر چند Boss سخت، چالشی برای تصمیم گیری وجود دارد که اسلحه الکترو را به عنوان یک اسلحه فوق العاده کنار بگذارید و از SMG با گلوله های کشنده به عنوان اسلحه ای مرگبار استفاده کنید که قدرت تخریب بالاتری دارد و با مناطق مختلفی سازگار است.
خورگی زره را برطرف کنید، با اسلحه های الکتریکی زره ها را ذوب کنید و گوشت و تن را زیر آتش اسلحه تان بسوزانید.
بخشی از مکانیک ها
آسیب ناشی از اشعه دشمنانتان را منفجر می کند که همیشه سرگرم کننده خواهد بود. من فقط تلاش کردم تا مکررا عزیزانم(اسلحه های سرگرم کننده) را برای عزیزان کوچکترم(اسلحه های خسته کننده که از نظر فنی بهترند) بکشم. امتحان کردن اسلحه های جدید، بخشی از جذابیت Borderlands است اما تا انتهای بازی، امکان دارد خشکسالی عظیمی برای بهترین ها رقم بخورد.
من بخشی از SMG های Tediore هستم. بجای Reload کردن، آن ها را پرت کنید و یک چیز جدید در دستانتان بگیرید. من یکی از آن ها را داشتم که قبل از منفجر شدن و بعد از پرت کردن، گلوله هایش را شلیک می کردم. شاتگان مورد علاقه من، آسیب الکتریکی شدیدی به دشمنان اطرافم می زند.
حفاظ اتاق ها را از بین می بردم و دشمنان ضعیف را نابود می کردم. اسنایپرهای Jakobs بسیار زیبا هستند، طلاکاری شده اند و کمتر بازیگوشی می کنند اما بسیار مرگبار هستند. من یک افسانه را پیدا کردم؛ افسانه ای که اگر یکی را هدشات می کردم، سر یکی دیگر هم به نشانه می رفت. نمای همه مدل ها زیبا هستند، از ماشین آلات قدیمی گرفته تا فناوری های آینده.
اسلحه ها می چرخند و می چرخند تا یک تکه کوچک را زیر آتش بگیرند. من از تماشای دشمنان شکست خورده خسته شده ام، نشانه ای که تا پیش از این آن را ندیده بودم. جرقه حس وحشیانه، نتیجه بازی کردن Borderlands 3 است و اسلحه ها همانطور که انتظار می رفت، ضربان قلب را بالا می برد.
همانطور که انتظار می رفت، این بازی با دوستان بهتر است، اگرچه دشمنان اضافی و انفجارهای متفاوتی وجود دارد. با وجود اختلالات بصری زیاد و آشفتگی های رنگ سطوح و خطوط ضخیم، من اغلب نمی توانم ببینم که به چه چیزی اشاره می کنم و به خوبی هدف بگیرم.
بررسی بازی Borderlands 3: هوش مصنوعی بهتر
دشمنان نسبت به شلیک، بهتر عکس العمل نشان می دهند و اکنون می توانیم اسلایدهای بهتری را مشاهده کنیم. ظاهر اسلحه ها و احساسی که می دهند، بیشتر شبیه اسلحه های واقعی هستند. دشمنان از نظر فنی بسیار نامنظم و گنگ هستند.
قابل اعتمادترین نقشه : پریدن به اطراف، پرتاب نارنجک ها، رها نکردن دکمه شلیک، استفاده از مهارت های اکشن و وقتی نیاز هست پناه بگیرید. شکارچیان جدید Borderlands 3، بخش زیادی از زمین را خراب نمی کنند.
در حالیکه سه مهارت مختلف وجود دارد و مهارت های فوق العاده زیادی برای گروه ها که یکدیگر را تکمیل کنند، وجود ندارد. فراخوانی اهداف و اشاره کردن به آن ها آسان است.
Moze summons، برای برخی از موارد مضحک و خنده دار احظار می کند،Amara یک آژیر برای اسلحه های ارواح است که برای کنترل جمعیت و حملات AOE عالی است ، در حالیکه Zane می تواند یک سپر یا یک دزددریایی را برای بازی فنی تر، احضار کند. من بیشترین زمان را به FL4K اختصاص دادم؛ رباتی که همراه خوبی برای بازیکنانی است که تنهایی بازی می کنند.
ساخته من، Skag را به کابوس تبدیل می کند. هر کجا که بخواهم، انفجار رادیواکتیو رخ می دهد. دشمنان در هرنقطه ای که قدم بگذارند، باران زهر به سمت آن ها روانه می شود. آدم کش ها همانند جوش های خونین منفجر می شوند! صادقانه بگویم؛ آن چیزی که من درباره Borderlands دوست دارم را پیدا کردم.
بررسی گیمپلی Borderlands 3
من این کار را برای حدود 30 ساعت انجام دادم و جالب آن که حتی یک لحظه هم برایم تکراری نبود. این تکراری نبودن به لطف اسلحه های متنوع و جالب، نارنجک ها و کلاس های گوناگونی است که صحنه جالبی از هر لحظه بازی تداعی می کنند.
برعکس Destiny 2 که نقشه های با ساختار و هدفی دارد، سرپرستان Borderlands 3، پراکندگی صدا و تصویر را به تجربه کاربران اضافه می کنند. اولین باری که Campaign بازی را تمام کردم، ماموریت های فرعی نظرم را جلب کرد که دوباره باعث شدند تا دست به نابود کردن تعداد زیادی از دشمنان بزنم و سلاح های بهتری را پیدا کنم.
متاسفانه، انتهای بازی بسیار سطحی به پایان رسید. این ها همه به این خاطر بود که بسیار خوب جمع آوری کردم و تنها از بخش کمی از آن ها استفاده کردم. در حالت Mayhem میزان سختی دشمنان بالاتر بود که پاداش بیشتری در بین سه سطح دارد.
به سطح دشواری Diablo 3 فکر کنید : خودتان را برای بدست آوردن موارد بیشتر به چالش بکشید، زیاد هم سخت نیست. اما نکته مهم آن است که سه سطح Mayhem در همان ابتدا وجود دارد.
سطح جایگزین آن، Hunter است که با تمام مواردی که جمع آوری کردید، بازی را شروع می کند. از لحاظ تئوری خوب است، من فقط نمی خواهم دوباره Campaign را بازی کنم. چند مورد تکراری برایم زیاد جالب نیست و ترجیح می دهم منتظر DLC باشم.
سخن آخر
وجود اشکالات، عدم وجود صحنه های هیجان انگیز زیاد برای جلوگیری از خسته کننده بودن و به طور کلی دیگر مشکلات در طراحی بازی، شاید کمی من را نسبت به آن دل سرد کرد اما باز هم متوجه شدم که Borderlands 3 می تواند ارتباط خوبی با طرفداران GearBox برقرار کند.
در واقع می توان گفت بخش زیاد آن چیزی که برای گروگان گیر فکر می کردیم، برای گروگان پیش آمد! شرم آور است چرا که Borderlands یک اتحاد را میان “قلب و خودآگاهی” پیدا کرد که بدین صورت به “بیهودگی” اجازه داد تا آن را بشکند. فقط Borderlands 3 نیست؛ Borderlands می تواند بهتر باشد.
در صورت تمایل به خرید این بازی می توانید همین حالا از فروشگاه سی دی کی اورجینال آرسان گیم بازی Borderlands 3 را تهیه کنید.
منبع : آرسان گیم