بررسی بازی Fallout 76
بتسدا Fall Out را وارد دنیای انلاین کرد در مقاله بررسی بازی Fallout 76 با ما همراه باشید
یکی از ترسناکترین و جالبترین مکانهای بازی یک فروشگاه متروکه به نام Valley Galleria است. تاریک و مخوف. ولی هنوز هم موسیقیهای شاد دهه ۷۰ بر روی دیوارهای پرزرق و برقی آن پژواک میکند. برای اولین بار بود که وارد این مکان بازی شده بودم. به محض ورود به فروشگاه حالت نشسته گرفتم و اسلحه خودم رو مسلح کردم. ترسم بیشتر از این بود که ممکن است با چه چیزی در این مکان عجیب روبرو بشم. یک ماموریت در اینجا داشتم و الان بیشتر از اینکه دنبال ماموریت بودم، پشیمان از آمدم به فروشگاه بودم.
بعد از گذشت چند دقیقه کاملا از حالت ترس خود خارج شدم و در حال دویدن در راهروهای فروشگاه برای رسیدن به محل ماموریت خودم بودم. زمانی که فهمیدم تمام فروشگاه پر از Scorchedاست، اتمسفر ترسناک فروشگاه نیز از بین رفت. بازی Fallout 76 را میتوان نسخه بیحس و حال تر مهاجمین و غارتگرهای بازی دانست. تقریبا در ۵۰ ساعت اولیه بازی من فقط داشتم دشمنان تکراری رو میکشتم. آن هم با یک چماق پر از میخ، در مسیری ماموریتم خط زرد نقشه دنبال میکردم هر دشمنی که سر راهم بود با یک ضربه جانانه از پا در میآمد.
بازی Fallout 76 بسیار شبیه به فروشگاه Valley Galleria است. در ابتدا با محیطی بشدت فوقالعاده و تحریک آمیز روبرو میشوید ولی رفته رفته این محیط و عناصر دیدنی آن پراکنده و عادی میشوند و دوباره حواس خود را به نقطه مشخص شده بر روی نقشه متمرکز میکنید، شروع به کشتن هیولاها به صورت مکرر و دیوانه واری میکنید تا به نقطه ماموریت خود برسید.
تعقیب ارواح
پس از گذشت ۲۵ سال از جنگ هستهای رخ داده Vault 76 باز میگردد، شما باید در کشف این موضع که سرپرست پناهگاه چگونه مفقود شده خود به سمت ویرجینای آخرالزمانی بروید. زمانی که شما به هوش میآیید تنها آدم زنده پناهگاه نیستید، دو شخص دیگر همراه شما هستند و تقریبا میتوان گفت تمامی افراد دیگر مردهاند. فقط رباتها و موجوداتی که تبدیل به هیولا شدهاند زنده ماندهاند. به طوری که تمامی ماموریتها و خط روایت شما از طرف یادداشتها و رباتهای وراجی است که در نقشه بازی پخش هستند پیدا میشود. به شخصه خیلی طرفدار این حالت روایت نیستم، بخشی از بازی مخصوصا در اواسط ماموریتهای اصلی آنقدر این روباتها حرف مفت میزنند که فقط سر شما رو میخورند. و اما مراحل و داستانهای فرعی که اغلب بیارزش هستند و اصلا گیمر رو به صورت واقعی جذب نمیکند.
گاهی بازی Fallout 76 شما را به سمت مراحل فرعی تشویق میکند، جایی که معمولا منجر به کشف اماکن جدید میشود و شما را متوجه خواهد نمود که چگونه پس از جنگ، گروهها و حزبهای بزرگ تشکیل شدند و علیه یکدیگر جنگیدهاند. داستانهای مرموزی از اشخاص نیز وجود دارد که کشف آنها جالب خواهد بود. مثلا وقتی خودم شروع به جستجو و بررسی درباره یک پرونده مخفی کودک ربایی شدم، با یک محفل مخفی دیدار کردم و به آنها ملخق شدم. و در کار سیاستمدارها و تاجران سرک میکشیدم. گاهی دلم برای NPC های بازی تنگ میشود و دوست دارم که کسانی که این دستنوشتهها را در بازی نوشتهاند را پیدا کنم. در واقع کشتن تمام آدمهای بازی از درام بازی کم میکند و اصلا فکر نمیکنم که این کار ضروری باشد. اما خوب از یک نظر خوشحال هم هستم که با خواندن این یادداشت از تاریخ و وقایع رخ داده در این منطقه سردر میارم.
هر چقدر بکشید تمام نمیشوند
بازی Fallout 76 دنیای زیبا و خارقالعاده برای ماجراجویان و اکشتشاف است. زمانی که شما برای اولین بار از پناهگاه 76 بیرون میآیید، در منطقهای کوهستانی قرار میگیرید که مملو از درختان کاج است و در کنار ساختمانهای پوسیده که هنوز به دلیل انفجار هستهای کاملا نابود نشده است. هر چه بیشتر به جلو بروید و بررسی می کنید جهان پیش روی شما کشندهتر و خطرناکتر میشود. از زمینهای سمی شمال تا هوای رادیواکتیو و و منطقه پرخطر جنوب. منطقه Cranberry Bog با آن پوشش گیاهی جذابش، منطقه swamplands که مملو از گیاهان عجیب و ترسناک و هوایی مهآلود است. نواری غربی ورجینا که کاملا شرق و غرب این منطقه را از هم جدا کرده و خود را اسیر تعداد بیشماری از رباتهای عصبانی و مدارسوخته میبیند.
خیلی از مراحل بازی شما را به صورت مداوم در نقشه جابجا میکند
یکی از نکات مورد علاقه من در بازی Fallout 76 وجود رباتهایی همچون Whitespring Resort است، رباتهایی که از بقایای شهرهای ویرانشده و و ایستگاههای فضایی زنده ماندهاند. مکانهایی که شاید کاملا کوچک باشند ولی به حد خود سرگرم کننده. وجود نقاشی حزبها بر روی دیوارها، دربهای خراب و پوسیده خانهها، صدای بادی که در شهر میپیچد. در کلیسا به نظر میرسد هنوز مردم در حال عبادت هستند. اسکلتهای آنان بر روی نیکمت افتاده و یک لیوان از آب مقدس در کنار محراب کلیسا قرار دارد. با پیدا کردن و بررسی کردن به یک نوار صوتی متوجه میشوید که در روزگاری در این مکان تور جذابی با نام غارهای غیرطبیعی برگرفته از یک افسانهای محلی ترسناک وجود داشته و مردم در پارک شهر گشت و گذارمیکردند و میتوانستی برای خودت هاداگ سفارش بدی. هنوز هم آن هاداگها وجود دارد. البته اکنون دیگر واقعا فاسد شده و مانند دنیای بازی سمی هستند.
تلاش بازی Fallout 76 برای ایجاد یک جهان عاری از انسان نیز جالب است. تقریبا هر ماجراجویی که انجام میدهم منجر به کشفی جالب و یا ترسناک میشود. با توجه به اینکه که مراحل و ماموریتهای بازی شما را به طور مداوم در نقشه بازی جابجا میکند. اما جهان بازی تغییری نمیکند. گاهی به یک ساختمان حمله میکنید و تمام موجودات آن را از بین میبرید و زمانی که دوباره حتی چند دقیقه بعد به آن ساختمان باز میگردید و دوباره آن را مملو از دشمنان میبینید. در قسمتی از بازی ماموریتی را قبول کردم دیدم باید به مکانی بروم که قبلا در آنجا بودم، اینجاست که از ته دلم آه میکشم و میگویم دوباره نه! باز همان کارهای تکراری و با دشمنان تکراری و مکانهای تکراری، اینگونه حتی جالبترین مکانها نیز جذبه خود را از دست میدهند. کمپی که من در بازی ساخته بودم در بالای یک تپه در یکی از بهترین جاهای بازی بود ولی سرانجام سه موش همیشه آنجا ول میگشتند وقتی که آنها را میکشتی دوباره برمیگشتند، تقریبا به مدت یه هفته هر روز ۳۰ بار موشها رو میکشتم و در آخر هم موشها برنده شدند و من کمپ خودم را عوض کردم.
به شخصه این موضوع را میدانم که در یک بازی آنلاین دشمنان همیشه دوباره به وجود میآیند و نمیشود کارهای زیادی در بازی آنلاین انجام داد. اما جنگیدن با غولها و یا افراد رادیواکتیو شده و یا موشهای مسخره حتی برای اولین بار جالب نیست چه برسه به بار سیام. حداقل چند نوع هیولای جالب در بازی Fallout 76 وجود دارد مانند wendigo و یا خرچنگ غولپیکری که یک کامیون به پشتش چسبیده. البته بیشتر این هیولاهای عجیب خیلی کمیاب هستند و بعید به نظر میرسد که به راحتی با یکی از آنها روبرو بشید. احتمالا فقط یک بار در خط داستانی بازی با چنین موجوداتی روبرو شوید ولی در عوض لشکری از دشمنانی که هیچ وقت از بین نمیروند در روبروی شما قرار دارد، فقط هیولایی را بکشید و رویتان را از آن بردارید تا ببیند چگونه دوباره زنده میشود.
جنگ هرگز تغییر نمیکند
قسمت مبارزات بازی Fallout 76 همیشه در جای جالب بازی قرار گرفته است اما اینبار سیستم کمی فرق دارد، سیستم VATS شما هنوز هم موجود است ولی تغییراتی را داشته است. زمانی که شما در حال شکار دشمنان و یا پروانههای غول پیکر در باتلاق هستید و یا میخواهید موشهایی که به پای شما چسبیدهاند را از بین ببرید دیگر حالت bullet-time کار نمیکند. در اینجا با یک اثر آنلاین روبرو هستیم پس خبری از صحنههای سینمایی نیز نیست.
اما هنوز هم بدون حرکت آهسته، حرکات دلنشینی را میتوان با اسحلههای بازی مانند مسلسل کالیبر ۵۰ انجام داد. انواع مین ها را بر روی زمین بکارید و منتظر باشید تا ببینید که چگونه دشمنان شما قیمه قیمه میشوند. یک نارنجک جهش یافته درست تا تمام افراد را در آتش رادیواکتیو بسوزانید. با موشک به یک ماشین شکلیک کنید و ببنید چگونه موج انفجار ۴ ماشین کنار آن را نیز منفجر میکند. من یک تفنگ چخماق تقویت شده قدرتمند پیدا کردم، اسلحهای که واقعا منو عاشق خودش کرد. گلولههای ساچمهای که به آنها شکلیک میکنم دشمن را به راحتی از پا در میآورد. فقط کافیه یه شلیلک درست داشته باشی تا ببینی چگونه گلوله انفجاری داخل بدنشون منفجر میشه و شروع میکنن به سوختن.
این اسلحههای جالب به توجهای ویژهای نیز نیاز دارند، دقیقا مانند زره تن شما اسلحهها نیز نیاز به نگهداری دارند و ممکن خراب شوند. در سراتاسر نقشه بازی میزهای کار تعمیر و ساخت اسلحه زیادی وجود دارد و یا میتوانید یکی از بهترین آنها را در کنار کمپ خود بسازید. در ابتدای بازی شاید به دلیل کمبود منابع و همچنین داشتن فقط پیچ و چوب و الومنیوم خسته کننده باشد ولی با باز کردن تواناییهای خود و بهتر شدن وسایل ساخت سلاح، اسلحههای جالبی را میتوانید بسازید، یا اسلحههای قبلی خود را ارتقا دهید. حتی میتوانید یک کارگاه را در اطراف نقشه پیدا کنید و یک استخراجکننده منابع را در آن ایجاد کنید. خوشبختانه این کار باعث کاهش غارت و زمان در پیدا کردن منابع میشود.
دوست و دشمن
بازی Fallout 76 را یک بار به صورت انفرادی امتحان کردم. تا بررسی کنم آیا قابل انجام هست یا نه. نتیجه این که بازی به صورت تنهایی قابل انجام است به جز مواردی که مراحل و ماموریتهای بازی به صورت گروهی هستند و غولهای که به هیچ عنوان نمیتوانید تنهایی نابودشان کنید بقیه قسمتهای بازی به راحتی قابل بازی به صورت تنها هستند و حتی گاهی بهتر، صددرصد به صورت تنها و برای خودتان که باشید بهتر میتوانید سر از داستان بازی سردر بیارید.
من بازی را هم با افراد غریبه و هم با دوستان خود انجام دادهام. بازی گروهی نه تنها جالب است بلکه قدرت جنگیدن و اکتشاف شما را نیز افزایش میدهد. بودن در یک تیم به این معنی نیست که همیشه مانند دو بال یک پرنده در کنار هم باشید، میتوانید در قسمتهایی از بازی و یا ماموریتها همراه یکدیگر باشید و در زمان لازم از یکدیگر جدا شوید. و اگر خواستید دوباره به آنها ملحق شوید از طریق توانایی جابجایی سریع ( fast-travel) این کار را انجام دهید. این سیستم جالب بازی Fallout 76 یک اتفاق عالی برای بازی است. همیشه راه برای اینکه انفرادی بازی کنید وجود دارد و هر زمان که اراده کردید میتوانید با دوستان و یا گروهی غریبه بازی را ادامه دهید. در بازی گروهی نه تنها بازی راحتتر میشود بلکه سیستم امتیاز بازی (XP) نیز بهتر عمل میکند. جدا از این حالت میتوانید با دیگر بازیکنان به دادوستد و معامله بپردازید.
سیستم چنده نفره بازی Fallout 76 را به یک تجربه گروهی عالی تبدیل کرده است
در بازی Fallout 76 میتوانید با دیگر بازیکنان نیز بجنگید، البته بررسی ها نشان می دهد استاندارهای بازیهای PvP به درستی در بازی رعایت نشده است. شلیک کردن به دیگر بازیکنان صدمهای خاصی به آنها وارد نمیکند، مگر اینکه آنها نبرد را پذیرفته باشند. این راهکاری مناسبی برای مردمازاری بعضی بازیکنان است. اما این مشکلی است که استدیو سازنده میتوانست با ایجاد سرورهای جدای PvE و PvP آن را حل کند. همچنین شما میتوانید دیگر بازیکنان را با حمله به کمپ آنان به جنگ فرا بخوانید. البته من به شخصه حدود ۵۰ ساعتی است که بازی کردم حتی یک نفر رو هم پیدا نکردم داوطلب بشه. ولی بعد از یک بعدازظهر کامل که در پایگاه یکی از گیمرها بودم بالاخره یک نفر پیدا شد که از پایگاه خودش دفاع کند. تنها چیزی که بعد از کشتن شخصی بدست میآورید وسایلی است که با خود حمل کرده، این موضوع شاید دلیلی باشد که کسی را راغب به نبردهای PvP با شما نمیکند.
جایزه برای شکار یکی از مورد قبولترین حالتهای مد PvP است، اگر بازیکنی بعد از اینکه به کسی به صورت مداوم حمله کند و یا به پایگاههای دیگر بازیکنان حمله کند، بازی بازیکن حمله کننده را تحت تعقیب قرار میدهد. زمانی که بازیکنان تحت تعقیب قرار میگیرند مکان آنها بر روی نقشه نشان داده میشود اما آنها نمیتوانند مکان دیگر بازیکنان را ببینند. هر چه بیشتر بگذرد و فرد شکار نشود پاداشی که به شکارچی میدهند بزرگتر میشود که خود ترغیب کننده گیمرها برای شکار و درگیری با بازیکنان واقعی بجای هوش مصنوعی بازی است. قرار گرفتن در طرف دیگر این شکار نیز جالب است، باعث میشود که شما کمی عصبی شوید، اینکه دیگر بازیکنان جای شما را بدانند و شما ندانید آنها کجا هستند کمی با روانتان بازی میکند. نکته قابل توجه درباره این سیستم بازی پیدا کردن فردی است که قانون رو زیر پا بزاره و کمتر کسی در بازی وجود دارد که چنین کاری بکند. چهقدر بد، به شخصه از طرفدارهای این سیستم جالب هستم و احساس میکنم یکی از بخشهای جالب بازی همین سیستم است.
هیچ جای خاصی در بازی برای دیدن دیگر بازیکنان و یا پیدا کردن همتیمی و یا تجارت وجود ندارد.
افسوس دیگری که برای بازی قائل هستم، نبود یک مکان خاص در بازی برای دیدار بازیکنان با یکدیگر و پیدا کردن همتیمی و دادوستد است. واقعا چنین چیزی برای یک بازی نقشآفرینی انلاین عجیب و غریب است. پناگاه ۷۶ خود میتوانست به این مکان تبدیل شود اما زمانی که شما پناهگاه را ترک میکنید دیگر نمیتواند به آن برگردید. ( به نظر من واقعا با این کار یک طراحی زیبا از پناگاه را به هدر دادهاند). همچنین هیچ سیستم چت کلی بر روی سرور وجود ندارد . کمپ و پایگاه بازیکنان بر روی نقشه قابل نمایش نیست. حتی برای بازیکنان یک سرور مشترک هیچ وسلیهای برای مقایسه بازیکان و یا پایگاهها وجود ندارند. مگر اینکه خودتان دست به کار شوید و برای اینکه ببیند چه کسی قویتر است همه را بکشید!
ویروسی در استخوانهای بازی Fallout 76
در بررسی منوهای بازی Fallout 76 باید گفت از آنجا که برای کنترلرهای کنسولها طراحی گردیده، بر روی کیبرد بسیار بد پیاده شدهاند. بازی بر پایه مدیریت منابع، ساخت و ساز، ایجاد پایگاه بنا شده است. این همه کلید و بدترین طراحی کیبرد، احساس تازه کار بودن با قدیمترین دوستم یعنی کیبرد کامپیوترم را به من دست داد. گاهی میتوانید با اسکرول موس در منوها جابجا شوید و گاهی هم نمیتوانید. برخی منوها با کلید ESC بسته میشوند و بعضی هم با کلید TAB؛ شخصی سازی کلیدها هم افتضاح است. کلیدگذاری ترکیبی نیز تا جایی که امکان داشته داغون است. برای مثال کلید R برای خشاب گذاری اسلحه مورد استفاه قرار میگیرد و برای جابجای تمام آیتمهای روی زمین هم میتوان از آن استفاده کرد.حالا فکر کنید در نزدیکی شما دشمنی بمیرد، کاراکتر شما بجای پر کردن اسلحه خودش شروع به جمع کردن غنیمتهای بدست آمده میکند. بارها شده است که در حین درگیری با دستهای از غولها خواستهام که اسحله خودم رو دوباره خشاب گذاری کنم ولی در عوض سر جای خودم واستادم و شروع به جمع آوری تجهیزات کاراکتر مرده کردم!!
ویژگیهای از گرافیک بازی همچون گزینه کم کردن عمق میدان و یا قطع کردن بلور صفحه از منوی تنظیمات حذف شدهاند و برای چنین تنظیمات باید دست به دامن ساخت فایل ini شویم. هیچ چت متنی در بازی وجود ندارد، اگر یک بازیکن ناشنوا و یا سخت شنوا و یا کسی که میکروفن ندارد وارد بازی شود واقعا با دردسر بزرگی روبرو است. استدیو طراح بازی به تازگی در تلاش است که دو ویژگی توانایی صحبت کردن در بازی و حالت نمایش عریض را در سیستمهای پیسی راهاندازی کند، ولی اینکه چرا از روز اول این فکر را عملی نکرده خود جای بحث دارد.
من بازی رو با گرافیک Nvidia GeForce GTX 980 و اندازه تصویر 10801920X بازی کردم و در بعضی مواقع fps از نرخ فریم 60 به نرخهای پایین افت میکرد. برخی از مناطق زیبا و پر جزییات به زیبایی نمایش داده میشود و برخی نیز آنقدر آهسته و به صورت نرخ پایین هستند. و صد التبه تنظیمات ناامید کننده گرافیک زیرا هر تغییری در گرافیک بازی خواستار راهاندازی مجدد بازی است.
ورژن پیسی بازی Fallout 76
با وجود تمام مشکلاتی که برای نسخه پیسی بازی وجود دارد، ولی هنوز من با بازی کردن با بازی Fallout 76 سرگرم میشوم. واقعا دوست دارم که سیستم PvP بازی پیشرفت کند و تا جایی که امکان دارد کاربر پسند و کاربر محور باشد. اگر بازیهای نقشآفرینی را بررسی کنیم به طور حتم به یاد استدیو بازی سازی بتسدا میافتیم، بازی ویژه آنها یعنی Fall out که سالهاست گیمرها را سرگرم کردهاست. کار هنری ارزشمندی که در محیطهای زیبا و سلاحهای جالب و داستانهای برای ماجراجویی ساخته شدهاست. هر چند ممکن است برخی از نسخههای آن مانند نسخه Valley Galleria از درخشش این بازی بکاهد.
در صورت تمایل می توانید بازی Fallout 76 را از فروشگاه سی دی کی آرسان گیم خریداری کنید.
منبع: آرسان گیم