بررسی بازی No Man’s Sky
بازی No Man’s Sky در تبلیغات خودش قول یک کهکشان را به بازیکنان داده بود، ولی بجایش یک بازی کامپیوتری معمولی تحویلشان داد. آن موقع، در ارائه ی رسمی بازی در سال 2016، به نظر میرسید مشکلات این بازی برای Hello Games پیشینه ای بسازند که این کمپانی هیچ وقت نتواند آنها را فراموش کند. با وبلاگ آرسان گیم همراه باشید.
با این حال در چهار سال گذشته آنها به سختی کار کردند، بروزرسانی پشت بروزرسانی، ساختن و گسترش دادن و حتی اختراع دوباره ی خیلی از عناصر بازی جزو کارهایی بود که در این مدت انجام شد، با این حال کمپانی Hello Games حتی یک ریال هم بابت این بروزرسانی ها از خریداران اولیه ی بازی نگرفت. باورم نمیشود ولی انگار آنها کم کم دارند موفق به خلق یک کهکشان در بازی No Man’s Sky میشوند.
در این بروزرسانی آخر به اسم Origins، بازی No Man’s Sky واقعا به آن بازی ای که آرزو داشتم باشد نزدیک شده. مهم تر از آن، این بازی شبیه بازی ای شده که همه ی افراد دوست داشتند از اول میبود.
بررسی بازی No Man’s Sky
همینطور که به شیوه ی خود بازی را انجام میدهم، بین کهکشان های مختلف سفر میکنم، دنبال سنگ های ارزشمند میگردم، بعضی وقت ها ماموریت ها را انجام میدهم، با وسواس هر سنگ کوچکی روی هر سیاره ای که پایم به آن برسد را اسکن میکنم، متوجه این هم هستم که چقدر برای انجام تمام این کار ها نسبت به قبل تفاوت در بازی به وجود آمده.
میتوانم در یک اسکادران سفینه های بابری کار کنم، ارتش کشتی هایم را در حالی که کارشان را انجام میدهند مدیریت کنم. هر وقت بخواهم میتوانم به حالت چند نفره بروم و چالش های سخت تر را به کمک یک گروه از سر راه بردارم. میتوانم یک مقر بزرگ و درست حسابی بسازم. میتوانم کل روزم را صرف مبارزه با راهزن ها کنم، یا به کشتی های دشمن حمله کنم، یا بر علیه Sentinel ها بجنگم. یا با کشتی ام روی سیاره ها هر شکلی خواستم بکشم. این آخری برای فردی مثل من احتمال انجامش از همه بیشتر است، بقیه ی کارها برای افرادی هستند که دوست دارند انجامشان دهند.
شروعی دوباره با بازی No Man’s Sky
در تمام طول این سال ها رابطه ی من با بازی No Man’s Sky خیلی جالب بود…و البته طولانی. با توجه به قول های عظیم Sony و اتفاقاتی که برای این عنوان افتاد، سعی میکردم به همه بگویم که دیگر چنین چیزهایی را باور نکنند و در عین حال تمام مدت داشتم همین بازی، که بابت همان ماجراها خیلی اذیتم کرده بود، را بازی میکردم و بازی میکردم…و روی سیاره ها نقاشی میکشیدم.
یک سال بعد برای بروزرسانی Atlas Rising به بازی برگشتم، بروزرسانی ای که داستان بازی را با یک کاراکتر به اسم Artemis بازنویسی میکرد و در واقع این بار داستانش بهتر هم بود – گرچه کمی تا اندکی. یک سال بعد از آن اوضاع به شدت بد شد و حالا چیزهایی به بازی اضافه شده بود که با ذات بازی همخوانی نداشت، مثلا اینکه باید روی یک سیاره مانده و برای خودتان یک مقر میساختید.
بعد از آن هم… راستش را بخواهید توجهم از بازی No Man’s Sky به کل برگشت. گمانم به خاطر اینکه حس میکردم باید ساعت ها زمان صرفش کنم تا بتوانم آن مقر لعنتی را بسازم، ضمن اینکه اضافه شدن حالت چند نفره هم اصلا برایم جذاب نبود…انگار No Man’s Sky داشت روز به روز از چیزی که دوست داشتم باشد بیشتر فاصله میگرفت. به زبان ساده یعنی من بسته های Abyss، Vision، Beyond، Synthesis، Bytebeat، Living Shop، Exo Mech، Crossplay و Desolation را از دست دادم. این یعنی 2 سال سراغ این بازی هم نرفتم.
پیشرفت
بگذریم، با اعلام ارائه ی بسته ی الحاقی Origins (عجب اسمی…Origins)، و توضیحاتش که آن را به عنوان نسخه ی 3.0 بازی No Man’s Sky معرفی کرده، به بازی برگشته ام – Next نسخه ی 1.0 بود و Beyond نسخه ی 2.0. و واقعا از برگشتنم خوشحالم
خب همین الان بگویم که احتمالا خیلی چیزهایی که در ادامه ی مطلب بگویم را بازیکنان پر و پا قرص بازی دیده اند و برایشان تکراری خواهد بود. ولی برای من که دو سال از بازی دور بوده ام تمام این چهل و هفت هزار بروز رسانی جدید است، و فکر میکنم بازیکنان زیادی هستند که به همان دلایل من، یا شاید دلایل خودشان، از بازی جدا شده اند – پس تنها نیستم.
البته چیزی که کاملا جدید است و به شدت هم عالی، کرم های غول پیکر شنی هستند. واقعا معرکه اند. اول زمین میلرزد، صدای مهیبی همه جا را میگیرد و بعد بوووم! آنها از زمین بیرون میپرند، غول های عظیم الجثه ای که در آسمان بالای سرتان به شکل یک کمان درمیآیند و بعد یک مایل آن طرف تر با سر به درون زمین میروند – که البته این برگشت به زمین هم با لرزه ی خودش همراه است. عالی هستند و من هنوز از دیدن آنها روی دو سیاره ای که پیدایشان کرده ام، خسته نشده ام. ولی متاسفانه نمیتوانید چیزی را اسکن کنید.
تغییر بعدی را باید قابلیت تنظیم جزئیات منظومه ها دانست، با اینکه کاملا جنبه ی ظاهری دارد ولی میتواند حس شما را وقتی در فضا مشغول گشت و گذار هستید تغییر دهد. صحبت از تغییرات ظاهری شد، خدا میداند که مناظر سیاره ها واقعا چقدر فرق کرده و اکثرا عالی شده.
بازی No Man’s Sky یک قربانی
بازی No Man’s Sky همیشه بازی ای بوده که قربانی شکل ارائه ی خود شده. صحبت درباره ی مقایسه ی یک سیاره ی بزرگ با کلی جزئیات و موجودات خاص خودش، با یک سیاره به شکل یک توپ خاکستری است که چندتا صخره روی خودش دارد. مسلما اگر به دومی بربخورید خیلی تو ذوقتان خواهد خورد، و با اینکه هنوز هم چنین سیاره هایی در بازی هستند، ولی حالا سیاره های نوع اول هم بیشتر شده اند.
سیاره ها حالا میتوانند روی سطحشان تعداد زیادی آتش فشان خشمگین داشته باشند که هر لحظه ممکن است روی شما مواد مذاب بریزند. موجودات جدید میتوانند زمین را بکنند و از زیر خاک حرکت کنند. و طوفان ها، بجای اینکه ناگهان به وجود بیایند، حالا میتوانید شکل گرفتنشان در ابرها را ببینید، چنین چیزی به شما اجازه میدهد قبل از فرود آمدن وضع هوا را با چشمانتان ببینید. نا گفته پیداست که چنین چیزی خیلی جالب است. طوفان های آتش آنقدرها جالب نیستند، ولی اگر به سیاره هایی بروید که سطحی داغ دارند، میتوانید ببینید که سطح آنها به طور ناگهانی مشتعل میشود – که تجربه ی فوق العاده ای است.
بعضی عناصر جدید هم در بازی وجود دارند، مثل Colossal Archive Buildings، که رسما ساختمان های بلندی هستند و در آنها فروشگاه، موجودات فضایی که میتوانید با آنها صحبت کنید، یک کامپیوتر که تاریخچه ی جذاب و جالبی از آن نژاد موجود فضایی میدهد – یا حداقل یکی از انواع موجودات – وجود دارد. و صد البته که چیزهای جدیدی هم برای ساختن پیدا میشود، شهاب سنگ ها همینطور که مشغول کشف سیاره هستید به آن برخورد میکنند، رعد و برق ها آسمان طوفانی را روشن میکنند، و ظاهرا گردبادهای عظیم و رخدادهای مرتبط با گرانش را هم اینجا داریم، گرچه این دوتای آخر را هنوز موفق نشده ام که تجربه کنم.
چگونه این بازی برگشت؟
چیزی که بیش از همه غافلگیرم کرد این است که آن عناصری که در سال 2018 مرا از بازی No Man’s Sky زده کرد هنوز هم در آن وجود دارند، ولی تغییر کرده اند – یا دستکاری شده اند، یا عادی سازی شده اند و یا به معنای واقعی کلمه رفع عیب شده اند – و حالا اصلا آن حس بد گذشته را ندارند. برای همین اگرچه شروع بازی مانند قبل باقی مانده ولی اصلا به پیچیدگی قبل نیست، خیلی سریعتر میشود انجامش داد، ولی به پرواز درآوردن سفینه تان از زمین اصلا مثل قبل زمان گیر نیست. به این معنی که، اگر دوست دارید، میتوانید به داستان بازی بگویید ساکت شو، و از همان ابتدا یک اکتشاف عظیم فضایی را شروع کنید، همانطور که وقتی این بازی به بازار معرفی شد میتوانستید.
با این حال، اگر تصمیم بگیرید خطوط داستان را دنبال کنید باید بگویم اصلا به خسته کنندگی ای که به خاطر دارم نیستند و بسیار بهتر شده اند. انگار هدف والاتری دارند، هرچه بیشتر در آنها پیش میروم بیشتر حس میکنم که قرار است اینجا کنترل های بازی را یاد بگیرم، بدون اینکه حس کنم در محیطی هستم که دوست ندارم در آن باشم.
وقتی بازی از من میخواهد برای پیشرفت در یک زنجیره از ماموریت ها برایش یک مقر بسازم، به زمین، دیوار و سقف آن اشاره دارد … که البته من خرابش کردم و همه ی لوازمم را بیرون چیدم، اصلا هم اهمیت ندادم. ضمنا داشتن یک “مقر” به آن معنی قبل نیست، این بار مجبور نیستید روی یک سیاره بمانید تا به آن دسترسی داشته باشید. در واقع حالا میتوانید از هر پایگاه فضایی که در آن هستید به مقر خودتان Teleport کنید، از هرکجای عالم که باشید. ضمن اینکه موجودات فضایی حالا سفینه هایشان را درست جلوی پای شما فرود میآورند، که میتوانید از آنها کلی چیزهایی که احتمالا پیدا نمیشوند را بخرید.
البته این قسمت آخر دقیقا همان چیزی است که کمتر هر چیز دیگر در بازی No Man’s Sky دوست دارم، آنهم این است که هیچوقت تنها نیستم. چیزی که بیش از همه از این بازی میخواهم این است که به من اجازه بدهد منظومه های شمسی متفاوت را کشف کنم. همه ی این ماجراها که سیاره ها هنوز کشف نشده اند و نقشه ای برای آنها در دست نیست خیلی خوب است، مثلا شما قرار است اولین نفری باشید که پا روی آنها میگذارید و برایشان و برای ساکنینشان اسم انتخاب میکنید، ولی با وجود این موجودات فضایی باید بگویم اصلا اینطور حسی ندارم.
بیشتر حس میکنم که دولت بریتانیای کبیر هستم و بدون اجازه به جاهایی که مالک دارند میروم، پرچمی در آنها میکارم و میگویم اینجا مال من است. سیاره و ماهی در این کهکشان بی انتها نیست که توسط نیروهای Sentinel گرفته نشده باشد، و رویش سوله ها، آزمایشگاه ها، مقرهای متروکه، و حالا خزانه های برج مانند پیدا نشود. تازه، در هر منظومه یک پایگاه فضایی هم هست که در فضا میچرخد و پر است از انواع موجودات فضایی!
با اینکه دوباره نویسی داستان سعی داشته این همه جا بودن Sentinel ها را توجیه کند، ولی به هیچ عنوان نمیتوان گفت که حس یک راه گشا یا نفر اولی که پا بر روی سیاره گذاشته را خواهید داشت. شما یک نفر هستید که قرن ها بعد از اینکه همه به آن سیاره رفته اند پیدایتان شده و میخواهید اسمی برای آن سیاره و حتی گیاهانش بگذارید…چرا که نه آقای آلزایمر، به کارت ادامه بده.
خیلی دوست دارم که بازی No Man’s Sky به من اجازه بدهد که از مسیری که برایم تعیین کرده خارج شوم و مناطقی که واقعا هیچکس به آنها نرفته و کلی تکنولوژی پیشرفته در آن نیست را کشف کنم. فقط میخواهم تنها باشم…چرا اجازه نمیدهد تنها باشم!؟
بازی No Man’s Sky زیباست
مثل همیشه و تمام نسخه های بازی No Man’s Sky ، همه چیز از دور قشنگ است. موجودات اضافه شده به بازی که شبیه ماهی های پرنده هستند، کمی تنوع به بازی داده اند و با این حال شانس نشان داده شدنشان طوری تعیین شده که آنطور که باید و شاید این تنوع را نشان نمیدهند.
همیشه یک موجود ماهی مانند در هوا هست و همیشه هم در کمی آن طرف تر یک موجود شبیه گاو دیده میشود. ضمنا دیدن یک شکل صخره ی در تمام سیاره ها خسته کننده است، آنقدر که وقتی یک صخره ی جدید میبینید واقعا هیجان زده میشوید. میدانم که طراحی و ساخت یک بافت صخره ای برای هر سیاره چیزی غیرممکن است، ولی ای کاش شدنی بود.
هنوز هیچی نشده 20 ساعت دیگر را در بازی No Man’s Sky با بروزرسانی Origins گذراندم. دوباره همه چیز را از صفر شروع کردم، چون بازی هربار که به آن برمیگردم آنقدر پیشرفت کرده که شروعش از جایی که ترکش کرده بودم حس بدی دارد. البته خیلی هم به من خوش گذشته، هروقت دلم خواسته ماموریت انجام داده ام، هر وقت هم دلم نخواسته مشغول استخراج باقی مانده های زیر سطحی و ارزشمند سیاره ها بوده ام.
برای مقر رو بازم کارمند استخدام کردم، ولی زیاد به اینکه چکار میکنند اهمیت نمیدهم. وقتی هم از یک منظومه خسته میشوم، نقشه ی کهکشان را بیرون آورده و به یک مکان کاملا جدید میروم، شاید سر راهم چندتا شهاب سنگ را هم منفجر کردم، بعد هم روی یک سیاره ی جدید فرود میآیم و همه چیز از اول.
مشکلات کم شدهاند ولی نرفتند!
هنوز هم بعضی مشکلات که چند سالی هم از سنشان میگذرد در بازی No Man’s Sky دیده میشوند. هنوز هم توضیحی درباره ی اینکه Atlas Pass چیست داده نمیشود، هنوز هم کلی گیاه و صخره هست که قابل اسکن نیستند، و برای باز کردن آن جعبه های لعنتی هنوز هم باید یک تکه ی فلزی زنگ زده را کنار بزنید…آن هم بدون هیچ دلیلی! و بله، تمام سیاره ها در این کهکشان همان گیاهان قرمز و آبی و زردی را دارد که هر جای دیگری هم میتوانید پیدا کنید، با اینکه آبی ها باعث میشوند جت پک شما از کنترل خارج شود.
چقدر هم ظاهر این بازی از همیشه بهتر شده. حالا دارد شبیه جلد کتاب های علمی تخیلی قرن بیستم میشود، و بخاطر همین اخیرا متوجه شده ام که خیلی از دوربین بازی استفاده میکنم. حتی اگر مجبورم اول X را بزنم، بعد QQQ، بعد کلیک کنم، بعد EEEEE تا به دید سوم شخص بروم، بعد کلیک کنم، بعد X را بزنم، بعد EE و بعد کلیک تا حالت دوربین را فعال کرده باشم. یا خدا…Hello Games چی میشد اگر یک دکمه میانبر برای تمام اینها میگذاشتی؟! اگر اضافه شدن این دکمه تمام تغییرهای ایجاد شده در نسخه ی 4 باشد برای من کافیست.
نسخه ی Origins مطمعنا نسخه ی عالی ای برای بازگشت به بازی No Man’s Sky است، مخصوصا اگر مدتی از آن دور بوده اید. انگار این نسخه آن حس آزادی ای که در نسخه ی اصلی بود را در بازی ای با جزئیات بصری خیلی عالی ترکیب کرده. این بازی تمرکزش را روی کشف سیاره های جدید احتمالی، آب و هوا، موجودات، و امثال اینها گذاشته و از هر حالت چند نفره ای که فکرش را بکنید بهتر در آمده، یا از هر سقفی که روی یک خانه ی خیالی بخواهید نصب کنید! و تمام اینها به شدت جزئیات بالایی هم دارند.
سخن آخر
بازی No Man’s Sky هیچوقت نمیتواند قول هایی که داده بود را عملی کند، ولی از اینکه چقدر به آنها نزدیک شده واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم. حالا بیش از پیش حس بازی ای را دارد که میتوانید هرطور خواستید بازی اش کنید، بدون اینکه حس کنید این طرز بازی کردنش غلط است. ضمنا آن کرم های غول آسای زیر شن ها هم یادتان نرود.
منبع: آرسان گیم