بررسی بازی Call of Duty: Vanguard
بازی های سری Call of Duty برخی اوقات با خودشان سر جنگ دارند. فرنچایز این بازی، تمام عناوینش را الزام به داشتن حسی خاص میکند – از زمان و سرعت مبارزات گرفته تا نگاه ثابت و بدون تغییر به حرکات و اسلحه ها، از داستان هایی که حس بزرگی نقشه را با حجم بزرگ مبارزات در هم ترکیب میکنند هم فراموش نکنیم. پس از بررسی بازی Call of Duty: Vanguard باید بگویم که این بازی تمام اینها را دارد و در عین حال برخی اوقات زیر بار این فرمول کم میآورد. بعضی وقت ها به نظر میرسد که آن قوانین بازی های Call of Duty باعث شده که این عنوان نتواند آنطور که باید بدرخشد، مثل قسمت تک نفره اش. بعضی وقت های دیگر هم این بازی قدم هایی مثبت در جهت جمع و یکپارچه کردن ایده هایی برمیدارد که در مجموع میتوانند این سری را به جلو ببرند، اگرچه به تدریج. اما در کل، فرمول بازی های Call of Duty باعث شده که بازی Vanguard حس نابرابری را به بازیکن منتقل کند. این بازی به نقاطی میرسد که واقعا عالی هستند، اما برای رسیدن به این اوج در طول مسیر چندین بار زمین میخورد.
بازی Call of Duty: Vanguard به دوره ی جنگ جهانی دوم برمیگردد، اما این بار با یک ماجرای تخیلی و بزرگنمایی شده روبرو هستیم. این بازی شما را در نقش چهار قهرمان قرار میدهد که دور هم جمع شده اند تا اولین نیروی ویژه ی مدرن را تشکیل دهند. کل داستان بعضی وقت ها مانند برداشت کارتونی Call of Duty از فیلم Expendables است، چون یک تیم از افراد قهرمانی را دور هم جمع میکند که قابل کشته شدن نیستند، گرچه چنین چیزی برای بازی ای که در آن یک نفره صدها سرباز دشمن را در هر مرحله میکشید، عجیب نیست. این افراد بهترین در کار خود هستند و داستان شما را به گذشته ی آنها میبرد تا به شما بفهماند چرا آنها بهترینند و بعد اجازه میدهد که با استفاده از توانایی هایشان یک قطار نازی را دزدیده و یک پایگاهشان را هم با خاک یکسان کنید.
تیم نیروهای ویژه ی شما در انتهای جنگ راهی برلین میشود تا از یک برنامه ی مخفی نازی ها، قبل از اینکه بتوانند با پیشروی نیروهای شوروی مخفی اش کنند، پرده بردارد. در مقابل تیمی که هدایتش را شما بر عهده دارید، نازی های شیطان صفت صف کشیده اند و بیشتر بازی به صورت قسمت هایی از بازجویی هایی که بعد از اسیر شدن تیمتان به دست نازی ها رخ داده، روایت میشود. یکی از چیزهایی که نظرم را در طول بررسی بازی Call of Duty: Vanguard جلب کرد، زمانی بود که این بازی برای انیمیشن ها و ساخت شخصیت صرف کرده است. ساخت کاراکترهایی که در خاطر بمانند و تکیه بر داستان گویی و داستان پردازی نکاتی است که سری بازی های Call of Duty به طور معمول با آنها مشکل داشته و یکی از دلایلی که قسمت داستانی این بازی جذاب شده این است که Vanguard به سختی روی تیمتان تمرکز دارد، این قسمت تمام مدت درباره ی کاراکترهای بازیست. همین امر باعث شده که داستان تکه تکه نباشد و با بردن شما از یک نبرد مهم به دیگری، به راحتی بفهمید که کاراکترهای مختلف چطور از اینجایی که الان هستند سر در آورده اند.
ولی بخاطر همین لحظات ساخت کاراکتر است که بازی Vanguard نصف مواقع در حال دست و پنجه نرم کردن با آن فرمول قدیمی بازی های Call of Duty است. قسمت داستانی بر اساس معرفی هر عضو تیمتان بوسیله ی ماموریت های مخصوص به هرکدامشان ساخته شده، یعنی این قسمت شما را به مناطق مختلف جنگ جهانی دوم میفرستد تا تجارب مختلفی را در مناطق مختلف برایتان بسازد. اما همین قسمت برخی اوقات خوب است و برخی اوقات خیر – بازی Call of Duty: Vanguard قصد دارد با دادن توانایی های مختلف به هر عضو تیم این حس را به شما بدهد که اینها متخصصی در کار خود هستند، ولی تمام ایده هایی که ارائه میدهد به خوبی کار نمیکنند.
یکی از بهترین کاراکترهای قسمت داستانی Polina است، یک تک تیر انداز روس که قهرمان نبرد Stalingrad هم هست. او سریعتر و تیزتر از بقیه ی اعضای تیم است، برای همین میتواند به سرعت زیر میزها و مکان های تنگ مخفی شود، یا از دیوارها بالا رفته و به مکان های مناسبی برای شلیک برسد. وقتی که در حال تیر اندازی نیست، ماموریت هایش بیشتر شامل مخفی کاری است و باید از ساختمان های بمب باران شده رد شده، به پشت نیروهای دشمن رفته و با چاقو کارشان را یکسره کند، بعد هم در میان خرابه ها غیب شود. این ماموریت ها لحظاتی هیجان انگیز میسازند، اما مهارت مخصوص او – انعکاس دادن نور از روی چاقو برای جلب توجه یک تک تیر انداز و مجبور کردنش به شلیک تا جای خودش را لو بدهد و بتوانید او را بکشید – فقط بعضی جاها قابل استفاده است. این توانایی برتری ای در مبارزات به شما نمیدهد و بیشتر شبیه به یک دکمه است که باید در موقع مناسب فشارش دهید تا یک مهارت.
اما بقیه ی ماموریت ها و مراحل کمتر جلب توجه میکنند. Lucas که یک متخصص مواد منفجره است و با تانک های آلمانی در آفریقای شمالی میجنگد، تقریبا همان جوری مبارزه میکند که رهبر انگلیسی گروه، Arthur، یا خلبان آمریکایی آنها Wade Jackson میکنند. مهارت ویژه ی Lucas حمل انواع مختلفی از نارنجک های مختلف است و وقتی نوبت نقش او میشود کارش این است که…نارنجک پرت کند. مشابها، Arthur میتواند به گروه دستور دهد که آتششان را روی هدف خاصی تنظیم کنند، که بعضی وقت ها میتواند آن هدف را از کار بیاندازد. اما استراتژی واقعی ای اینجا نیست؛ شما حق دارید تیمتان را آنقدر مجبور به شلیک به یک هدف کنید که زمان برای حمله ی جانبی به آن هدف و کشتنش را داشته باشید و وقتی که دست از شلیک به آن هدف کشیدند هم فقط کافیست دوباره دستور شلیک بدهید. بیشتر اوقات فقط یک هدف برای این کار دارید و هیچوقت تعدادشان بیشتر از دوتا نمیشود، پس بهترین کار این است که آنقدر به یک هدف شلیک کنید که از بین برود.
بخش متعلق به Wade در بازی، ضعیف ترین بخش هاست که به یک ماموریت هوایی روی اقیانوس آرام که اهداف گیج کننده را با کنترل های ضعیف و مبارزات هوایی ضعیف ترکیب میکند، ختم میشود. وقتی که در هواپیما نیست، Wade توانایی عجیب Focus را دارد که میتواند دشمنان را از پشت دیوار و موانع، برای مدت کوتاهی تشخیص دهد، اما استفاده از آن چیز جذابی را به سیستم مبارزه ای که تا آن لحظه ساعت ها صرفش کرده اید اضافه نمیکند. توانایی Wade بیشتر برای یک ماموریت مخصوص طراحی شده که در آن باید مخفیانه از نیروهای دشمن عبور کنید، ولی هیچوقت مشخص نمیشود که دشمنان چطور و چگونه شما را میبینند، برای همین این ماموریت هم تبدیل به یک مرحله ی مخفی کاری مسخره شده که شما سعی میکنید تا جایی که خط مستقیم مسیر اجازه میدهد از بقیه دور بمانید.
تمام اینها باعث شد که در طول بررسی بازی Call of Duty: Vanguard حس کنم که در حال تجربه ی یک قسمت داستانی با لحظاتی هیجان انگیز هستم، اما این قسمت به شما این حس را نمیدهد که در حال تجربه ی زوایای دیگری از جنگ جهانی دوم یا بازی نقش افرادی با مهارت های خاص هستید. فرصت استفاده از این توانایی های ویژه به شدت از قبل تعیین شده است و خود قسمت داستانی هم به سبک تمام بازی های Call of Duty تماما خطی. علاوه بر این، بسیاری از عناصر آنقدر از پیش تعیین شده طراحی شده اند که اگر ذره ای بر خلاف آنها عمل کنید، مشکلات قسمت داستانی بیش از پیش به چشم خواهند آمد. یک لحظه در نقش Wade، یک تیربار را رو به دشمنانی گرفتم که در حال پیشروی به سمت موقعیت من بودند، این تنها باعث شد که آنها دوباره در همان نقطه ظاهر شوند؛ یعنی من از همان اول نباید به فکر مقابله با حمله ی آنها میافتادم. یک جای دیگر، Arthur با فرار به شیروانی از دید نازی ها پنهان شد و با وجود دربی که تماما باز مانده بود و آنها میتوانستند از آن رد شوند…آنها دست از تعقیب کشیدند.
اما قسمت چند نفره وضعیت بهتری دارد، گرچه تلاش بازی Vanguard برای تمرکز روی کاراکتر روی این بخش هم تاثیر منفی خودش را داشته. شما باید در این قسمت از بین Operator های مختلف کاراکتر خودتان را در قسمت چند نفره ی بازی انتخاب کنید، که شامل کاراکترهای قسمت داستانی هم میشوند، ولی ذات قسمت PVP بازی Call of Duty الزام میکند که تمام کاراکترها توانایی های مشابهی داشته باشند. برای همین تمرکزی که در این بازی روی کاراکترها هست- به طوری که با انتخاب هرکدامشان شاهد انیمیشن خاص خودشان هم هستیم – واقعا نتیجه ی بزرگی را ندارد و نهایتا به شانس برای بدست آوردن یک سری اسکین ختم میشود.
اما درباره ی قسمت چند نفره ی این بازی در بررسی بازی Call of Duty: Vanguard باید بگویم که چیزهایی که اضافه شده اند، تغییرات مثبتی به حساب میآیند، حتی اگر صرفا تغییری در چیزهای قدیمی باشند. نقشه های مملو از دیوارهای قابل تخریب هستند تا در کنار درب های قابل تخریب خیلی بیشتر هم به چشم بیایند، چون حالا میتوانید خط دید خودتان را خلق کنید یا دشمنان را از پشت موانع نازک هدف قرار دهید. این قابلیت تخریب راه های جدید و استراتژی های تازه ای را با خود به همراه دارد، ضمن اینکه به هرج و مرج هم اضافه میکند، چون حالا دیگر گلوله ها از همه جا سرتان خراب میشوند و مجبور هستید به همه چیز توجه کنید. اینها باعث شده که حس کنید بازی های Multiplayer بازی Vanguard در طول زمان در حال تغییر هستند، چیزی که داینامیک جذابی را به مبارزات آورده و شما را مجبور به تصمیم گیری سریع و تغییر رفتار میکند.
همچنین بازی Vanguard حالت ها و تغییرات جدیدی را هم به بخش چند نفره اضافه میکند که باعث بهبود تجربه اش شده. قسمت رقابتی این بازی شامل انتخاب تازه ای است که میتوانید با آن مشخص کنید دقیقا دوست دارید چه نوع مبارزاتی داشته باشید، با تیم های بزرگتر در نقشه های بزرگتر، یا تیم ها و نقشه های کوچکتری که در نتیجه شما را سریعتر به هیجان بازی میرسانند. حالت Patrol یکی از نقاط برجسته ی این بخش است، چون حرکت را به آن نقاطی که برای پیروزی باید کنترل کنید و اکثرا در مسابقات Hardpoint شاهدشان بودیم، اضافه میکند. این باعث میشود مجبور باشید تمام مدت در نقشه دنبالشان بدوید، چیزی که حس داینامیک و تغییر پذیری به بازی ها دارده و مجبورتان میکند برای غافلگیری دشمن مرتبا با افکار نامتعارفی جلو بروید.
حالت Champion Hill را هم داریم، که سرعت بالا و تعداد کم بازیکن حالت Gun Game بازی Call of Duty: Modern Warfare را با عناصری از Call of Duty: Warzone ترکیب میکند. حالت Champion Hill بازیکنان تک نفره یا تیم های دو یا سه نفره را در برابر هم قرار میدهد. اینجا هر تیم تعداد جان های مشخصی دارد و با کشتن افراد تیم دیگر پول بدست میآورد. این پول را میتوانید برای خرید توانایی ها، اسلحه ها و ارتقاها، زره هایی که میتوانند دست برتر را به شما بدهند، خرج کنید. ولی سرعت مبارزات به این معنی است که برنده شدن در یک مبارزه بسته به حرکات زیرکانه حول نقشه و همکاری تیمی مناسب است. در کل پس از بررسی بازی Call of Duty: Vanguard به نظرم این حالت یک برداشت جذاب از ایده های بازی CoD است که قبل از این هم جواب میدادند، این برداشت در نهایت به برخی از هیجان انگیزترین رقابت ها در بخش چند نفره ختم میشود.
در کنار تاکیدی که بازی Vanguard بر ساخت یک چیدمان جذاب از اسلحه ها از منوی Gunsmith دارد، تغییراتی که اینجا میتوانید بدهید به گونه ای هستند که حس روانی بیشتری را به بازی میدهند، آنقدر که میتوانید آن سبکی که دوست دارید Call of Duty را بازی کنید را میتوانید در این قسمت بسازید. اسلحه هایی که قفلشان را باز میکنید را در حالت های مختلف میتوانید استفاده کنید، این یعنی تجربه ی هر جیزی که در بازی هست ارزشش را دارد، چون در نهایت باعث کم شدن زحمت شما برای زیاد کردن اسلحه هایتان میشود. چیزهایی که در بخش چند نفره ی بازی Vanguard هست، از همان نوعی هست که در بقیه ی بازی های Call of Duty دیده اید، پس اگر از Modern Warfare یا Black Ops Cold War لذت برده اید، احتمالا این بازی را هم دوست خواهید داشت. البته تغییرات الزاما عظیم نیستند، اما به اندازه ی کافی دقیق هستند که باعث ایجاد تنوع در این سری شوند.
جایی که بازی Vanguard بیشترین تغییر را داشته، حالت Zombies است – که البته در حال حاضر قسمتی از این تجربه در دسترس نیست. حالت Zombies همیشه یکی از جذاب ترین قسمت های بازی Call of Duty بوده که به شکل یک حالت یورشی و معمایی که بازیکنان باید در حین مبارزه برای زنده ماندن معماهایی را هم حل کنند مطرح شده. مشکل این بود که این قسمت همیشه مبهم و نامفهوم بوده. توسعه دهندگان بازی Call of Duty: Vanguard یعنی Treyarch، که سازنده ی حالت Zombies هم هست، برگشته و با کار روی این حالت آن را از خیلی جهات بسیار قابل فهم تر و عادی تر کرده. با ورود به این حالت در یک منطقه ی مرکزی انداخته میشوید، که در اینجا میتوانید کاراکترتان را با گرفتن امتیاز از کشتن زامبی ها ارتقا دهید. از این منطقه ی مرکزی میتوانید با فعال کردن پورتال هایی که شما را به مناطقی با اهداف خاص میبرند، پیشروی کنید؛ اهدافی مانند ماندن در یک منطقه ی در حال حرکت، مانند چیزی که در بخش PVP دیدیم، نگه داشتن یک اتاق برای چند دقیقه در حالی که زیر حمله ی زامبی ها هستید، جمع کردن سنگ ها و بردنشان به یک نقطه ی مشخص برای پر کردن یک خط از جمله ی این اهداف هستند.
این اهداف واضح هستند و درکشان ساده است – چیزی که همیشه در حالت Zombies متداول نبوده. با تکمیل اهداف از امواج زیادی از دشمنان عبور خواهید کرد، امواجی که مرتبا سخت و سخت تر خواهند شد، در عین حال بخش های جدیدی از منطقه ی مرکزی هم در دسترستان قرار خواهد گرفت و این بخش ها به شما توانایی خرید ارتقاهای بیشتری را خواهند داد.با بررسی بازی Call of Duty: Vanguard باید بگویم که رویکرد این بازی به حالت Zombies رویکردی دوستان هتر برای بازیکنان جدید است که باعث میشود این دسته از بازیکنان راغب به تجربه ی یکی از عجیب ترین بخش های این سری بازی شوند، ضمن اینکه شفافیتی که به این حالت داده شده آن را خیلی سرگرم کننده کرده، حتی اگر یکی از طرفدارانش نباشید.
مشکلش این است که در زمان ارائه، حالت Zombies آن شکل معما گونه ای که از ابتدا باعث جذابیتش شد را ندارد. گویا آن شبه داستانی که به صورت سر نخ هایی در اختیار بازیکن قرار میگرفت، با ارائه ی اولین بسته ی محتوای بازی Vanguard در دوم سپتامبر در دسترس خواهد بود. اما تا آن موقع، حالت Zombies نسبت به بازی های دیگر سری CoD، کمتر به نظر میرسد. احتمالا آزمایش اینکه چقدر در برابر امواج زامبی هایی که در حال قوی و قوی تر شدن هستند میتوانید دوام بیاورید، سرگرم کننده است؛ ولی در حال حاضر چیزی جلوی یک هدف بالاتر را نگرفته و جای خالی چنین هدفی به خوبی ملموس است. این کمبود باعث شده که حالت Zombies بیشتر مانند یک سرگرمی برای وقت هایی که از PVP و حالت داستانی خسته شده اید، باشد.
بعد از بررسی بازی Call of Duty: Vanguard باید بگویم که این نوع کمبودها را میتوانید در بیشتر قسمت های بازی حس کنید؛ بیشتر چیزها آنطور که باید خودشان را نشان نمیدهند. تغییراتی که در حالت Zombies داده شده، باعث شده که حالتی دوستانه تر و قابل فهم تر باشد، اما در حال حاضر این حالت آن عنصری را که بازی کردنش را با ارزش میکرد را ندارد. تمرکز حالت داستانی روی کاراکترها باعث شده داستان تاثیر بیشتری داشته باشد، اما تلاش بازی برای اینکه سعی کند شما حس کنید نقش یک متخصص را بر عهده دارید، مایوس کننده است. حالت رقابتی و چند نفره ی بازی تغییراتی را به فرمول کلی آورده که باعث شده بازی در نهایت داینامیک و متغیر باشد، اما تمام این تغییرات، قدم های رو به جلوی کوچکی هستند.
نکته ای درباره ی بازی های Call of Duty وجود دارد، آنهم این است که با ارائه ی سالانه ی هرکدام از آنها، میدانید که قرار است چه چیزی به دستتان برسد – و البته که اینجا هم تا مقدار زیادی موضوع همین است. در اتمام بررسی بازی Call of Duty: Vanguard باید بگویم که این موضوع برای این بازی هم یک موهبت است و هم یک دردسر. عناصر بازی Vanguard مانند ملحقات مناسبی برای فرنچایز هستند، اما ایده هایش همیشه هم به خوبی با فرمول این سری جور نمیآید. چهارچوبی که بازی های Call of Duty دارند کماکان پا بر جاست و آن کار با اسلحه ها، بخش چند نفره ی هیجان انگیز و لحظات نوآورانه ی قسمت داستانی همگی هنوز هم ارزش این را دارند که برایشان وقت بگذارید. ولی به زور بهم رساندن این دو قسمت باعث شده که بتوان بعضی وقت ها ترک هایی را در Call of Duty: Vanguard دید؛ همین هم باعث شده بجای اینکه ترکیب دو قسمت باعث تقویت بازی شده و ان را به جلو ببرد، بازی را تضعیف کند.
اگر شما هم علاقمند به خرید بازی Call of Duty: Vanguard هستید، میتوانید آن را از فروشگاه سایت آرسان گیم تهیه کنید.
منبع: آرسان گیم.