بررسی بازی DOOM
در بررسی بازی DOOM ، اول از همه بگذارید بگویم که DOOM یک بازی اکشن کمدی است که المان های آن در خیلی بازی های دیگر که DOOM کمک به شکل گیری آنها کرده به وضوح دیده میشوند. یک رونمایی از همان سبک سرباز فضایی که اینبار به طرز عجیبی در آن اغراق شده است.
تا به حال از رفتن به جهنم انقدر خوشحال نشده بودیم!
سرباز این بازی خشم، عصبانیت، انتقام و به طور خلاصه تمام احساسات یک فرد به شدت عصبانی است که به شکل یک انسان درآمده است. در دقایق ابتدایی بازی او پس از یک خواب طولانی در یک قبرستان شیطانی از خواب بیدار میشود و بلافاصله سر از تن چند زامبیِ مریخی جدا میکند. در اتاق بعدی لباس معروف شخصیت های این بازی در بین شعله های رقصان شمع ها و علائم شیطانی که معنی “این اینجا چکار میکند” دارند منتظر اوست، حداقل به نظر مهم میاید پس آن را میپوشم و از اینجا به بعد تمام ماجرا خلاصه میشود به “به جهنم فرستادنِ جهنم”.
سرخورده از یک حالت چند نفره ی کم هیجان، یک ست ابزار تولید مراحل خیلی محدود، و یک رسته ی خاص هنری که به اندازه ای که تکنولوژی روز اجازه میدهد خشن و یا خلاقانه نیست، سفر من در این بازی، سفری سرگرم کننده و وقت گذران برای یک بازی سبک اول شخص است. احساس میکنم جهنم خانه ی من شده و دلم نمیخواهد از آن بیرون بروم…لااقل تا وقتی که سرگرمیِ نامناسب برای دیگری برایم پیدا شود!
جهنم؟چرا که نه!
داستان بازی بازی DOOM شما را با فردی به نام Samuel Hayden هم تیم میکند، یک کارمند بالا رتبه ی UAC یا Union Aerospace Corporation که روی مریخ بر پروژه های مخفی انرژی پاک کار میکرده، او هم طرفدار جهنم نیست. گرچه شخصیت منفی داستان نقطه مقابل است. او که یک دانشمند عالی رتبه UAC است از شیطان و دوستانش قول “اتفاقاتی بزرگ” گرفته که حتماً میتوانید حدس بزنید برای او ماجرا چطور پیش میرود. داستان به طرز مرگباری ساده و قابل فراموش شدن است که این خود چهارچوبی آزاد برای یک بازی پر جنب و جوش است و کاملاً مناسب DOOM . ولی برای افراد کنجکاو، کتابچه ها در محیط پراکنده شده اند و دشمنان به شکل غیرقابل باوری اغراق آمیز هستند.
من هیچکدام از اینها را نتوانستم جدی بگیرم، قصد بازی DOOM هم همین است. در طول داستان به طور ضمنی گفته میشود که جهنم دارای تاریخچه است، تمدن دارد، طبقات اجتماعی دارد و غیره ــ که باعث میشود مبارزات اندکی شخصی تر به نظر برسند. ولی من اصلاً نمیتوانم برای هر شوالیه ی جهنمی که تکه تکه کردم اشک بریزم، سخت میتوان بعد از ساعات کاریشان آنها را تصور کرد که در حال نوشیدن یک لیوان خون داغ گرم و صحبتی دوستانه اند و از خوردن دل و روده های تازه لذت میبرند.در واقع این بازی ما را مجبور به قبول کردن خشم کور و احمقانه ی شحصیت اصلی بازی میکند، فردی که روبات های کمک رسان را پس از اینکه سلاحش را تقویت کردند با مشتی بدرقه میکند، مردی که کامپیوترها را روی زمین میکوبد فقط برای اینکه دلش میخواهد، مردی که تمام هدف زندگی اش این است که یک تانک بی احساس و عاطفه ی خشن باشد.
مراحل به طور معمول دارای یک هدف هستند که در همان ابتدا توسط Samuel به شما ابلاغ میشوند ــ معمولاً همان اهداف همیشگی مثل از کار انداختن راه های ارتباطی و فشردن همان دکمه های همیشگی روی لوازم داخل بازی برای خاموش یا روشن کردنشان ــ و با یک نبرد غول آسا که با یک اتفاق ویران کننده همراه است و شخصیت اصلی بازی باعث و بانی همه آنها و مرگ تعداد بیشماری دشمن است پایان میابند.همان کارهای همیشگی یک بازی سبک اول شخص که از فیلتر بازی های DOOM عبور کرده، تقریباً هر کاری انجام میدهید نامأنوس و خنده دار است.
مثلاً در یک مرحله هوش مصنوعی کمک دست شما، شما را در مراحل خاموش کردن خودش راهنمایی میکند، در حالی که من در حال از کار انداختن منبع تغذیه و سیستم خنک کننده ی او بودم، کماکان به صحبت درباره ی مرگ غیرقابل اجتناب خود به عنوان وسیله ای برای رسیدن به هدف مرحله با صدایی آرامش بخش که از قبل برنامه ریزی شده بود ادامه میداد، من که بخاطر خندیدن در این مرحله عذاب وجدان گرفتم اما شخصیت اصلی بازی اصلاً اهمیتی نداد.
با وجود تمام خشونت و صحنه های شیطانی اش، DOOM سرعت پیشروی ای دست و دلبازانه دارد. محیط ها متشکل از راهروهایی است که به چند لایه کارخانه های زیر زمینی و یا جزیره های کوهستانی جهنم منتهی میشوند. من بیشتر وقتم را بخاطر گشت و گذار و دنبال کارت های زرد رنگ و راز های بازی گذراندم تا مبارزه در آن، مبارزاتی که به صورت دوره ای پیش میایند وتمام توجه شما را طلب میکنند.
دشمنان در گروه های چندتایی بر سر شما میریزند، بعضی از آنها قصد حمله از نزدیک به شما را دارند و بعضی دیگر دور ایستاده و با پرتابه ها به شما آسیب میزنند، خود دشمنان هم در یک مبارزه از انواع مختلف هستند. یک دشمن خاص میتواند در منطقه حرکت کند و دشمنان دیگری را احضار کند، این باعث میشود او را در ابتدا هدف قرار دهم، مشکل این است که او هم کوچک است و هم سریع.
بعضی دیگر از دشمنان سریع و بسیار قد بلند هستند. بعضی دیگر پرواز میکنند و توپ های آتشین پرت میکنند. بیشتر آنها روی بدنشان تیغ دارند با دهان های باز و دندان های تیز که بیشتر از بقیه به چشم میایند، ولی بخش اعظم آنها همان چهره های آشنای قدیمی هستند که بوسیله ی تکنولوژی جدید بازسازی شده اند.
DOOM و DOOM 2 فقط بازی های اکشن نبودند، در واقع آنها دارای المان های بازی های ترسناک و نجات هم بودند که البته توسط تکنولوژی زمان خودشان محدود و تولید شده بودند. این حالت آنها قوه ی تخیل مرا مجبور به انجام کار اصلی درباره ی تصاویرشان میکرد.این بازی ها اولین آشنایی ذهن من با تصاویر تاریک بود که در عین غلط بودن بسیار جذب کننده بود.
به همین دلیل است که دیدن یک شیطان که به شکل یک هیولای خزنده ی بانمک به تصویر کشیده شده، یا جهنم که به صورت مجموعه ای از جزایر معلق تزیین شده با جمجمه های کارتونی شیاطین این احساس را که در حال انجام بازی ای هستم که نباید را میکاهد. منظورم این است که تصاویر همگی خیلی خوب هستند ولی هیچوقت به آن ترسناکی ای که انتظارش را دارم نیستند. در واقع اصلاً تعجب نمیکنم اگر دنیایی مشابه را در دنیای زیرزمینی world of warcraft پیدا کنم. برای همین پس از تجربه ی مبارزات بازی کمی از کم توجهی کمپانی ID به جزئیات محیط مأیوس شدم.
تجربه ی بازی:
داستان بازی DOOM و هنر های بصری بکار رفته از مبارزات آن عقب هستند و این امر خودش را در همان ابتدا نشان میدهد. بازی حتی دکمه ی تعویض خشاب هم ندارد و شما باید تمام توجهتان را روی چکاندن ماشه بگذارید. اسلحه ی شات گان بازی منفجر میشود و هرچیزی در فاصله ی نزدیک را از بین میبرد، همزمان صدای انفجار موسیقی پس زمینه را محو میکند. بازی DOOM اگر میتوانست بر خلاف میل شما به پرده گوشتان رحم نمیکرد!اسلحه ی مورد علاقه ی من، rocket launcher ، پرتابه های تکی با سرعت کم پرتاب میکند. پیش بینی اینکه یک هدف کدام سمت میرود و شلیک یک موشک به سمت آن نقطه یک ثانیه قبل از آنکه هدفم به آن نقطه برسد احساسی ست که هیچوقت تکراری نمیشود. اسلحه های کلاسیک بازی DOOM در تمام بازی قابل مشاهده اند، گرچه با حالات شلیک دوم و ظاهری به روز شده، ولی باز هم آن جذابیت یک سلاح نو را ندارند.
قابلیت های هر اسلحه بوسیله ی یک سری تغییرات قابل افزایش است که نهایتاً منجر به دستیابی به حالت شلیک دوم میشود. مثلا شاتگان حالت شلیک دوم 3 تایی بدست میاورد، بیشتر مواقع این حالات روشی برای اعمال آسیب بیشتر در ازای خرج کردن سریعتر مهمات هستند. اگر بخواهم یک بارُن جهنمی را از سر راه بردارم با کمال میل از حالت دوم شلیک gauss rifle استفاده میکنم و تمام گلوله های خودم را خرج میکنم، این در عین لذت بخش بودن بخاطر تمام شدن تیر شما را مجبور به استفاده از سلاحی دیگر و آزمایش بقیه ی اسلحه ها میکند. بعضی اسلحه ها به شما قابلیت آسیب رساندن به دشمنان واقع در یک منطقه را میدهد. مثلا با راست کلیک کردن در هنگام شلیک موشک از یک موشک انداز با حالت شلیک دوم میتوانید پرتابه را در هر نقطه ی مسیرش منفجر کنید. تفنگ پلاسما دارای حالت دوم شلیکی است که دشمنان را گیج میکند، که اگر در نقطه ای گیر افتاده باشید میتواند راه نجاتتان باشد. در حالی که ظاهر و رنگ آمیزی اسلحه ها، با آن رنگ سیاه و خاکستریشان آنقدرها چشمگیر نیست ولی حالات شلیک و استفاده ی متفاوتشان آنقدر تنوع به مبارزات میبخشد که بازی خسته کننده نباشد.
این تاکید بازی DOOM روی قابلیت مانور و حرکت است که باعث میشود تمام این نکات کار کنند و نتیجه دهنده باشند. نشانه گیری از دوربین تفنگ و شلیک در حال حرکت یک طرف، نشانه گیری و شلیک به هدف در حال پرواز پس از پریدن روی فنر و استفاده از قابلیت سرعت برای طی کردن کل نقشه ی محیط در یکبار پرش در طرف دیگر. حتی حرکت طبیعی شما در این بازی سریعتر از حرکت شخصیت بازی های دیگر این ژانر است، این سرعت شما را تشویق میکند تا بپرید، سر بخورید، جاخالی بدهید تا از دشمنانتان فرار کنید، دشمنانی که بعضی مواقع به اندازه ی شما سریع هستند. تقریباً تمام نقشه های بازی دارای مکان هایی هستند که میتوانید با 2 بار پرش پیاپی به آنها برسید، که معمولاً در آنها جوایزی هم پیدا میکنید. در طول بازی اگر شکست میخوردم اسلحه ی خود را عوض میکردم، محیط نقشه را بیشتر میگشتم و اگر اوضاع خیلی وخیم میشد از Rune ها استفاده میکردم.
Rune Challenge ها چالش های زمانی مخفی درون بازی DOOM هستند که در صورت موفقیت در آنها به شما یک سری تقویت های کوچک در بعضی جزئیات میدهند، بسته ی تقویتی مورد علاقه ی من شامل افزایش برد قابلیت Glory Kill میشد، قابلیتی که به شما اجازه میدهد دشمن خود را با ضربه ای از نزدیک از پا درآورید، این باعث میشود که از دشمن بسته های افزایش خون بیوفتد. البته این قابلیت فقط وقتی فعال میشود که دشمن شما مقدار زیادی صدمه دیده باشد و به حالت گیج درآید. از آنجایی که انجام این حرکت شما را به شکل اتوماتیک به سمت دشمن پرتاب میکند، من قادر بودم بعد ازاین تقویت ها فاصله ی 20 یاردی تا هدف را بلافاصله طی کنم. اگر این قابلیت را با قابلیتی دیگر که به شما پس از انجام Glory Kill افزایش سرعتی محدود میدهد و قابلیتی که دشمنان را زودتر به حالت گیج در میاورد ترکیب کنید میتوانید در محیط پرواز کرده و به فاصله ی 10 ثانیه چندین هدف را از پا دربیاورید. من هنوز هم علاقه مندم قابلیت های جدید را تست کنم و با ترکیب آنها به قدرت های جدیدی برسم تا باز هم یک منطقه را به فاصله ی چند ثانیه پاکسازی کنم.
اما گل سرسبد بازی DOOM اره برقی است، این ابزار با طرز کار خود باعث میشود مبارزات به جستجو برای مهمات تبدیل نشود. کمی سوخت اره برقی بسوزانید تا هم خودتان را به یک میهمانی پر خون دعوت کنید و هم مقدار زیادی مهمات بدست آورید. در واقع اره برقی و Glory Kill دو مکانیزم بازی برای بدست آوردن مهمات و جوایز در بازی هستند، این 2 باعث میشوند قبل از منفجر کردن هر هدف و تبدیل آن به مایع، کمی فکر کرده و روی میزان خون و مهمات خود تمرکز کنید.
مبارزات بازی بازی DOOM شبیه رقص شیطانی هستند، با اینکه اگر در جای خود بایستید کشته میشوید و پر طرفدارترین شیطان هم آن سمت اتاق منتظر شماست. رسیدن به او بدون افتادن نیازمند مطالعه و بررسی دقیق اتاق، استفاده ی خلاقانه از دارایی ها و استعدادها و استفاده ی نه چندان کمی از پرش و فرار کردن هاست. تنها چیزی که جایش خالیست یک بند موسیقی است که با حرکات موزون شما موسیقی بنوازد. گرچه موسیقی متال پس زمینه هم کافیست.
قابلیت SnapMap و چندنفره:
در چند ساعت اولیه ای که در این حالت بازی DOOM گذراندم مزرعه ی خودم را پرورش دادم و چند معدن شیطانی را بررسی کردم، به تولد یک راکُن بیریخت کمک کردم و برای زنده ماندن از زباله تغذیه کردم. در چند سری چالش پارکور شرکت کردم ــ واقعاً محدودیتی برای ایده های خوب در این حالت نیست. تنها نگرانی این است که ابزار SnapMap با حافظه ی محدود خود جلوی خلاقیت بازیکنان را بگیرد. در آن واحد 12 هیولا میتوانند در یک نقشه ی این حالت وجود داشته باشند، طراحی محیط ها در این حالت به حالات پردازش نشده محدود است و منطق این حالت، گرچه ساده برای استفاده، ولی نامطمئن و دارای اشکال است. دشمنان یک مسیر ساده را ممکن است نتوانند درست بپیمایند و من بعضی مواقع به کلید هایی برخوردم که بی دلیل از کار افتاده بودند.
آن هرج و مرج حالت داستانی بازی DOOM و سوپرایز عجیب و غریب حالت SnapMap با حالت چند نفره جور در نمیایند. مبارزات بیشتر در این تصمیم گرفته میشود که کدام یک از شما 2 نفر زودتر حریف خود را دیده و یا کدامیک از شما در ابتدای مسابقه بیشتر زره برداشته اید. در نقشه ی این حالت اسلحه ها، پک های تقویتی و Rune ها ریخته شده اند که میتوانند باعث شوند یک بازیکن خوش شانس تبدیل به نیرویی اهریمنی شود، ولی وجود حالت پیشروی برای باز کردن قفل آنها باعث میشود بالانس این حالت از بین برود و بازیکن به سمت بازی های دیگر کشیده شود.
اسلحه ها و حرکات سریع بازی DOOM عمداً به همان شکل قدیمی باقی مانده اند، ولی باید اعتراف کرد که در مقایسه با بازی Unreal Tournoment جدید، بازی ای که همه از یک جا شروع میکنند و همه باهم پیش میروند، باعث حس کم کاری در استودیوی تولید بازی میشوند. گرچه من از شخصی سازی ظاهر شخصیت خود با رنگ های جذاب و زره های اغراق آمیز لذت بردم ولی تمام اینها را فقط وقتی میتوان به دیگران نشان داد که بازی DOOM را برده و صفحه ی بهترین بازیکنان آن مسابقه در حال نمایش باشد، این صفحه شما را قادر میسازد برای خود حریف بطلبید و یا حتی برقصید. مسلماً در این حالت هم میتوان سرگرم بود ولی این سرگرمی بوسیله ی سیستم پیشروی شخصیت و زیاد از حد بودن قابلیت هایی که قبل از استفاده باید ابتدا بازشان می کردید خدشه دار شده است. خوشبختانه این امر به کل قابل فراموش شدن است زیرا بخش اصلی سرگرمی بازی DOOM در بخش داستانی قرار دارد.
با حالت داستانی بازی DOOM، کمپانی بازی سازی id توانسته یک نقطه ی مطمئن بین نوستالژی و مدرنیته پیدا کند تا در آن ژانر اول شخص پر تحرک و با تمرکز روی هیجان را احیا کرده است. گرچه بازی DOOM کمی زیادتر از حد به نقطه ی شروع خود بازگشته تا بتوان گفت که این ژانر را بازسازی کرده است ولی این بازی یادآوری ای است که سبک اول شخص حتماً مجبور نیست محدود به گشتن داخل دالان ها و حرف های سیاسی باشد. این بازی یادآوری است به این نکته که گاهی وقت ها ارضا کردن بعضی خواسته های پایه ای بازیکنان مثل دویدن، پریدن، کشتن با لذت شیاطین در آن سمت نقشه، میتواند کاملاً کافی باشد.
شما می توانید از فروشگاه سی دی کی اورجینال آرسان گیم بازی DOOM را خریداری کنید.
منبع : آرسان گیم