بررسی بازی Assassin’s Creed Origins
مبارزه با طبقه ی حاکم مصر باستان و تلاش برای متوقف کردن کارهایشان را فعلا کنار میگذارم، اول باید به این پسر بچه که وسط راه دیدم و ماجرای سرقت مجسمه اش را برایم تعریف کرده کمک کنم. سوار بر اسب وارد مقر دزدها میشوم، بعد پیاده شده و یواشکی از پشت چادرهایشان جلو میروم. یکی از دزدها را میبینم، برای همین تیری در کمان گذاشته و قبل از هدف گرفتن شلیک میکنم. البته احتیاجی به هدف گرفتن ندارن، چون یکی از مهارت های کاراکترم که در طول بررسی بازی Assassin’s Creed Origins بدست آوردم این است که میتواند بعد از شلیک تیر حرکت آن را به صورت صحنه آهسته برایم نمایش داده و مسیرش را کنترل کند. تیر در شانه ی دزد از همه جا بیخبر فرو میرود، که باعث میشود او به سمتم برگشته و مرا ببیند.
این قابلیت صحنه آهسته ی کمانم فقط برای هدف گیری نیست، در واقع به کمک این قابلیت میتوانم اتفاقاتی که بعد از شلیک میافتد را هم ببینم. آن راهزنی که درباره اش میگفتم بعد از دیدن من به سمتم حمله کرد، من هم همزمان با او به سمتش حمله کردم. تفاوتمان در نوع حمله بود، او با بمب آتشین و من با تیر و کمان و تیری دیگر. تیر من و بمب او وسط هوا از کنار هم رد شدند، بمب او روی شن های صحرا فرود آمده و آتش میگیرد. تیر من که در حال پرواز به سمت اوست از میان این آتش رد میشود و با صدایی دلنشین شعله ور میشود. تماشای صحنه ی فرود تیر آتشینی که من و راهزن باهم ساخته ایم در میان ابروهای او واقعا راضی کننده است.
بررسی بازی Assassin’s Creed Origins
اینجور اتفاقات برخی از جذاب ترین صحنات بازی Assassin’s Creed Origins برای من هستند، اتفاقاتی که با تشکر از تعداد زیادی سیستم های مختلف که در بازی وجود دارند، میتوانند کشنده – و بعضی مواقع حتی کارتونی – باشند. بعشی از این سیستم ها جدید بوده و در Assassin’s Creed Origins معرفی شده اند، ولی برخی دیگر از نسخه های قبلی Assassin’s Creed یا بقیه ی بازی های Ubisoft راهشان را به این عنوان پیدا کرده اند. با این وجود تمام این سیستم ها به خوبی باهم ترکیب میشوند، جوری که با وجود آشنا بودنشان تازه به نظر میرسند. Assassin’s Creed Origins شاید به خوبی Assassin’s Creed 2 نباشد، یا به اندازه ی Black Flag بدعت گذاری نکند، ولی بازی ای است که در حد این عناوین ظاهر میشود.
یکی از اولین نکاتی که در بررسی بازی Assassin’s Creed Origins باید بگویم این است که شما اکثر وقتتان را به عنوان کاراکتری به نام Bayek میگذرانید. آخرین Medjay مصر (Medjayها پلیس های بیابان های مصر بوده اند، با نشان و بقیه چیزهای مخصوص خودشان)، با داستانی غم انگیز که انگیزه ی او برای انتقام است، همچنین او در کل به دنبال انجام کار درست است و بخاطر همین بین ساکنین مشهور شده و خیلی زود داستانش تبدیل به ماموریتی برای نجات مصر از دست افراد فاسد، قدرتمند، و بی نامی میشود که از پشت پرده کنترل کشور را در دست دارند. Bayek فقط یک مبارز نیست، او یک کاراگاه هم هست، او در مورد هدفش تحقیق کرده و او را تعقیب میکند، ابتدا هویت این افراد ناشناس را پیدا کرده و بعد به داخل محل اختفای آنها میرود، و در نهایت آن تیغ معروف سری بازی های Assassin’s Creed را در گردنشان فرو میکند. (و بعد یک مکالمه ی طولانی هم با آنها داریم، یادتان نرود که این هم یکی از بازی های سری Assassin’s Creed است). ماموریت Bayek او را از دهکده ی کوچکش به نام Siwa به شهر عظیم Alexandria میبرد و بعد از آن هم به جلگه ی رود نیل و حتی دورتر از آن، در این مسیر با شخصیت هایی مثل ژولیوس سزار و کلوپاترا هم برخورد خواهید داشت.
مصر دنیای بازی Assassin’s Creed Origins به شکل عجیبی زیباست و من ساعت ها وقت خودم را فقط صرف کشف و تماشای زیبایی های این بازی کردم. بعضی مناطق نقشه ی بازی صحراهای بزرگ یا دریا هستند، و با اینکه ممکن است مکان هایی خالی از سکنه – و ماموریت – به نظر برسند ولی بازهم ارزشش را دارد که در آنها بچرخید و اسرارشان را کشف کنید.دهکده ها و شهر ها مملو از جمعیتند، ساکنین، کشاورزان، کارگرها و سربازان خیابان ها را پر کرده اند. انواع مختلفی حیوانات خطرناک، و در عین حال قابل رام شدن، هم در بازی وجود دارند، از تمساح ها وحشتناک گرفته تا اسب آبی که در رودخانه ی نیل با آنها برخورد خواهید کرد، شیر ها و کفتارها که در صحراها و کوه ها کمین میکنند، و فلامینگو ها و حواصیل ها که وقتی با اسب از کنارشان رد میشوید پرواز کنان از شما فرار میکنند. این شبیه سازی مصر باستان سطحی است، و با اینکه یک جهان زنده نیست ولی خیلی شبیه اش است. علاوه بر این خیلی هم بزرگ است، بعد از 35 ساعت بازی و تکمیل داستان اصلی بازی، در کنار چند صد ماموریت جانبی، چندین معما، پیدا کردن راه های مخفی، کشتن تعداد بیشماری دشمن، و ساعت ها گشت و گذار، شکار، و سرقت، هنوز در نقشه یک منطقه ی کاملا دست نخورده وجود داشت که حتی پای خودم را در آن نگذاشته بودم. بازی Assassin’s Creed Origins یک بازی خیلی بزرگ است که در دنیایی خیلی بزرگتر روایت میشود.
اینکه دنیای بازی Assassin’s Creed Origins به چه شکلی قسمت بندی شده، چیزیست که من زیاد علاقه ای به آن نداشتم. این دنیا به سبک بازی های MMO ساخته شده، و هر قسمت نقشه در سطح یا Level خاصی قال دسترس است. اگر Level 8 هستید و از یک منطقه ی Level 7-9 وارد یک منطقه ی Level 17-20 شوید، خدا به دادتان برسد. مهم نیست چقدر مهارت داشته باشید، حملات شما اصلا صدمه ای به دشمنان تان نمیزند، و ضربات آنها به قدری قوی است که با یک ضربه کارتان را تمام میکنند. این باعث میشود بعضی وقت ها حس کنید سختی بازی تا مقداری ساختگی است، یک دنیای باز که میتوانید هرکجایش که خواستید بروید، ولی نمیتوانید هرکاری خواستید بکنید، لااقل اول باید Level Up کنید و بعد به منطقه ی مورد نظرتان برگردید. وقتی شروع به بازی کردید احتمالا دلتان بخواهد به اهرام مصر سری بزنید، یا به بقیه ی جاهای معروف و دیدنی اش، شاید به آنها هم برسید … شاید هم وسط راه یک کفتار که 15 Level از شما بالاتر است کارتان را یکسره کند!
با اینکه در طول بررسی بازی Assassin’s Creed Origins از این شکل ساخت دنیای بازی چندان خوشم نیامد، ولی باید بگویم که هیچوقت در دنیایش حس گیر کردن نداشتم. همیشه در نقشه ی بازی چند منطقه ی مناسب برای Level Up کردن وجود داشت که میتوانستم در این مناطق بگردم، ماموریت انجام دهم و مبارزه کنم (ضمن اینکه اگر بعد از Level Up کردن به یکی از مناطق Level پایین برگردید، احساس خدا بودن به شما دست خواهد داد…که صد البته حس جالبی هم هست). و برای اولین بار، بعد از مدت ها، در یکی از بازی های ساخته ی Ubisoft دنیا پر از کارهای مختلف برای انجام دادن است، ولی در عین حال آنقدر شلوغ نیست که حس کنید یک نفر تعداد زیادی آیکون را در نقشه ریخته و رد شده! در بین ماموریت ها به چیزهای جالبی برمیخورید، خیلی چیزها را هم حین گشت و گذار پیدا خواهید کرد، ولی هیچوقت این حس به شما دست نمیدهد که سرتان زیادی شلوغ شده، مجبورید هر چند متر از شترتان پیاده شوید و سرعتتان در پیشروی در داستان اصلی کم شده.
گویا Ubisoft فهمیده که ما چقدر عاشق نفوذ به مکان های اقامت، قلعه ها و کاخ ها هستیم، چون تعداد زیادی از آنها در بازی Assassin’s Creed Origins وجود دارد. بعضی از آنها فقط برجک های دیدبانی هستند (یکی از آنها خانه ی یک نفر است!)، بقیه شان قلعه ها و کاخ های عظیم هستند که نگهبان ها و فرمانده ی خودشان را دارند. فتح این مکان ها تقریبا همیشه لذت بخش است، تماشای نگهبان ها، مخفی کاری، کشتن یکی یکی آنها، و البته آن قسمت هایی که در مخفی کاری اشتباه میکنید و دشمنانتان سرتان خراب میشوند. متغیرهایی مثل حمله ی حیوانات وحشی یا رد شدن غیر قابل پیش بینی تعدادی سرباز یا شروع یک طوفان شن را به قضیه اضافه کنید تا بفهمید چرا فتح هیچکدام از این قلعه ها مثل هم پیش نمیرود.
کسی که در ماموریت های مختلف در بررسی بازی Assassin’s Creed Origins کمکمان میکرد، دوست وفادارمان Senu بود. یک عقاب همیشه حاضر که میتوانید وقتی پرواز میکند، دنیا را از چشمان او ببینید. با این کار میتوانید مکان دشمنان، حیوانات، گنج ها و نقاط ضعف قلعه ها را تشخیص دهید. با باز کردن قفل یک سری مهارت ها، میتوانید از Senu برای پرت کردن حواس دشمنان استفاده کنید، او میتواند مزاحم آنها شود و حتی میتواند مسیر حرکت آینده ی دشمنان را هم در نقشه برای شما به نمایش بگذارد. Senu نه تنها یک ابزار سرگرم کننده و قابل استفاده است، که میتواند طی مسیرهای طولانی را هم برایتان لذت بخش کند، کافیست او را به پرواز در آورده و دنیای زیبا و آرامش بخش زیر پا را از چشمانش به تماشا بنشینید.
در بازی Assassin’s Creed Origins مسابقات گلادیاتوری، سوارکاری، چندین ماموریت دوره ای و جذاب، و چند محوطه برای مبارزه با فیل های وحشی و عصبانی زره پوش هم وجود دارد – البته اگر علاقه به انجام چنین کار ترسناکی دارید. ولی سرگرمی جانبی ای که من دوستش دارم، پیدا کردن یک سری کاغذ پاپیروس است که به نوعی مثل نقشه ی گنج هستند. اول باید این کاغذ ها را پیدا کنید، بعد باید معمای داخل آنها را حل کنید که نتیجه ی آن شما را به گنجی در نقطه ای از نقشه میرساند. سرگرمی ای جالب که گشت و گذار در نقشه را هدفمند و لذت بخش میکند، و شما را به جاهایی میبرد که شاید قبل از آن علاقه ای به گشتن آنها نداشته اید. برای آنهایی که علاقمند به آن مبارزات کشتی های نسخه ی Black Flag هستند باید بگویم که اینجا چندتایی از آنها وجود دارند ولی هرکدام در قسمتی خاص هستند.
سبک مبارزات در بازی Assassin’s Creed Origins شامل جاخالی دادن، دفاع، و حملات است که سرعت این حملات بسته به اسلحه ای دارد که در حال استفاده از آن هستید – و البته مهارت هایی که باید قفلشان را باز کنید. بعضی وقت ها ممکن است مبارزات ساختگی به نظر برسند، مخصوصا جاخالی دادن وقتی روی یک دشمن قفل کرده اید کمی عجیب به نظر میرسد، و در قسمت های آخر بازی من آنقدر به یک نوع حمله با سپر و حمله ی مستقیم وابسته شده بودم که مبارزات، در عین سرگرم کننده بودن، همه برایم شبیه هم شدند. این سیستم جدید میتواند کمی بهینه سازی شود، و نوع رویکردش به مبارزات از نظر من نسبت به نسخه های قبلی Assassin’s Creed جالب تر بود.
همچنین یک سری دشمن عالی هم در بازی وجود دارند که نامشان Phylake است، اینها یک سری جنگجوی مشخص و بسیار قوی هستند که هر کدام به صورت تنها در نقشه ی بازی به دنبال شما میگردند. آنها جان زیاد و اسلحه های کشنده ای دارند، و من به محض شناختنشان عاشق این شدم که چقدر شکست دادنشان سخت. فکرش را بکنید، از یک قلعه بیرون آمده اید – قلعه ای که همین الان تک تک افرادش را کشته اید – و تا دندان مسلح به اسلحه های جادویی و مهارت های عجیب هستید. و ناگهان متوجه میشوید که یک Phylake از روبرو در حال نزدیک شدن است، حالا مجبورید به زیر بوته ای خزیده و منتظر رد شدن او شوید. این جنگجویان به شما یادآوری میکنند که ضعیف هستید، و این یادآوری گاهی وقت ها لازم است.
یکبار که به Level 32 رسیده بودم با یک Phylake که Level 20 بود مواجه شدم. با خودم فکر کردم کشتن یکی از اینها – که کل بازی برایم مزاحمت ایجاد کرده اند – با دست خالی برای انتقام چقدر میتواند برایم راضی کننده باشد. پس تمام اسلحه هایم را کنار گذاشتم و مبارزه را شروع کردم… اما نه، او باز هم قویتر بود، و من مجبور شدم برای برنده شدن وسط مبارزه از تمام اسلحه هایم استفاده کنم.
مشکل دیگرم با بازی Assassin’s Creed Origins، سرعت پیشروی داستان اصلی آن بود. چند ماموریت اولیه ی بازی، شامل مرحله ی ابتدایی، آموزشی، و چند مرحله ی جانبی اول بازی، به نظرم به شکلی عالی کنار هم چیده شده اند و در زمان عالی و سطحی دقیق پیش میروند. ولی بعضی مواقع، فاصله ی Level مورد نیاز برای پیشروی در داستان به نظر خیلی زیاد میآمد، حتی یکبار در یک مرحله این اتفاق افتاد. قسمت اول یک مرحله را که برای Level 25 مشخص شده بود کامل کردم، و متوجه شدم که قسمت دوم برای Level 28 مشخص شده! ولی من در آن لحظه به اندازه ی کافی Level نداشتم که بتوانم داستان را ادامه بدهم. برای همین مجبور شدم زمان زیادی را در نقشه پرسه بزنم و دنبال ماموریت های جانبی مناسب بگردم تا بالاخره به Level مناسب رسیدم، ولی این قضیه باعث شد سیر روایت داستان برایم متوقف شود – گرچه برای مدتی کوتاه. و در پایان داستان مراحل دوباره یه کیفیت مراحل ابتدایی برگشتند و تجربه ای عالی را برایم رقم زدند.
سخن آخر
در انتهای بررسی بازی Assassin’s Creed Origins باید بگویم که داستان بازی چند قسمت خسته کننده دارد، و چندبار به دنیای آینده برمیگردد، ولی در حالت کلی این یک داستان خوب است که قسمت هایی برای شوخی و احساسات هم دارد. به ندرت پیش میآمد که انیمیشن های بازی را رد کنم، با اینکه به این کارم در بازی های دیگر مشهورم. حتی برای آدم بی حوصله ای مثل من هم تماشای شکل گیری فرقه ی برادری Assassin ها جالب بود. بله در بازی چندین باز از کلمه ی Creed استفاده میشود که به معنی کیش و عقیده است، و ما هم متوجه منظورش شدیم، ولی تماشای تولد این فرقه جذاب بود. ساخت بازی های اینچنینی که درباره ی تاریخچه ی قسمت های بعدی خود هستند، سخت است. مخصوصا اگر بخواهید در آنها کنایه و اشاره ی زیادی به نسخه های بعدیشان نباشد، و بازی Assassin’s Creed Origins از این چالش به خوبی سر بلند بیرون میآید.
طبق معمول همیشه، وقتی داستان اصلی بازی را تمام کردید، میتوانید در دنیای آن گشت بزنید، و بهترین تعریفی که میتوانم از Assassin’s Creed origins بکنم این است که ترجیح میدهم بجای نوشتن مقاله درباره اش، خودش را بازی کنم. یک بازی زیبا و جادویی، با کلی سیستم سرگرم کننده برای خرابکاری و هرج و مرج، که به میزانی درست و دقیق محتوای جانبی دارد تا بتواند شما را مدتها سرگرم نگه دارد. یک سال تاخیری که Ubisoft برای این بازی گذاشت باعث نشده بازی ای کاملا جدید ساخته شود، ولی باعث شده این بازی به یکی از بهترین بازی های این سری تبدیل شود. شما هم اگر علاقمند به سری بازی های Assassin’s Creed هستید و میخواهید بازی ای بی مشکل و ساخته و پرداخته شده (بر خلاف خیلی دیگر از عناوین Ubisoft) را تجربه کنید، میتوانید برای خرید بازی Assassin’s Creed Origins از فروشگاه سایت آرسان گیم اقدانم نمایید.
شما می توانید در صورت تمایل از فروشگاه آرسان گیم، سی دی کی بازی Assassin’s Creed Origins را خریداری کنید. یادآور میشود که این بازی در ریجن های مختلف برای پلتفرم استیم در فروشگاه آرسان گیم موجود است.
منبع : آرسان گیم