بررسی بازی Watch Dogs Legion
چند ساعتی از شروع بررسی بازی Watch Dogs Legion ام میگذرد، به تیم کوچک نیروهای DedSec خودم نیم نگاهی میکنم و با خودم میگویم: پسر اینها چقدر ناشی هستن! ایده ی بازی جالب است – بجای اینکه مثل داستان های دیگر نقش یک قهرمان را در کل داستان داشته باشید، باید از ساکنین معمولی شهر لندن نیرو استخدام کنید. ولی مشکلی که با آدم های معمولی هست این است که معمولی هستند. تیم من شامل یک فیلم ساز، یک راننده ی آمبولانس، یک مشاور حقوقی، و یک خانم که تنها استعدادش این است که یک ماشین دارد، میشود.
تیم جذابی نیست، و بخاطر همین در ابتدای کار آنقدر نسبت به آنها بی تفاوت هستم که وقتی یکی از آنها گروگان گرفته میشود (همان خانم صاحب ماشین) حتی برای نجاتش هم اقدام نمیکنم…اصلا مال شما، اگر ماشین لازم داشتم یکی میدزدم.
چند ساعت بعد دوباره یکی از اعضای تیمم گروگان گرفته میشود و اینبار با خشونت تمام برای نجات دادنش به محل اختفای گروگان گیرها حمله میکنم. این عضو تیم هم یک ماشین دارد، ولی این یکی ماشین خیلی سریعی است، و او هم راننده ای است که باید ما را بعد از عملیات فراری دهد. یک قابلیت دارد که باعث میشود هواپیماهای بدون سرنشین پلیس نتوانند تعقیبش کنند، و یک قابلیت دیگرش باعث میشود خودروهای دیگر در مسیر از جلوی راهش کنار بروند، کمی مثل ماجرای حضرت موسی و دریای سرخ. جفت این قابلیت ها برای من خیلی با ارزشند. لباسش هم شامل یک جفت دستکش چرمی، یک کاپشن و عینک آفتابی است، حتی ظاهر این آدم هم مثل راننده های حرفه ای فیلم های اکشن است. من هم خیلی دوستش دارم، دوست دارم با او بازی کنم، و دزدیده شدنش توسط یک دشمن برای من غیر قابل قبول است. اینجاست که میفهمم سیستم استخدام افراد بازی Watch Dogs Legion روی من تاثیر گذاشته، فقط کمی طول کشیده تا افرادی که واقعا به آنها اهمیت بدهم را پیدا و استخدام کنم. اگر شما هم علاقمند به خرید بازی Watch Dogs Legion هستید میتوانید این بازی را از فروشگاه آرسان گیم تهیه کنید. برگردیم سراغ ادامه ی بررسی بازی Watch Dogs Legion.
مردمی باشید
در طول بررسی بازی Watch Dogs Legion متوجه شدم که گروه هکرهای DedSec به خاطر یک سری بمب گذاری های تروریستی محکوم شده و افرادش کشته، دستگیر و یا متفرق شده اند. یک شرکت محافظت شخصی زورگو به نام Albion حالا تبدیل به مالک لندن شده، یک خلافکار بزرگ و بی رحم در حال پخش مواد مخدر در شهر است، همچنین او مشغول قاچاق اسلحه و انسان هم هست، یک شاخه از نیروهای جاسوسی دولت هم هستند، و یک میلیاردر که باید با تمام اینها مقابله کنید. بازی با یک نفر که به شکل غیرقابل باوری معمولی است شروع میشود، و از اینجا باید تیم DedSec خود را آرام آرام تشکیل دهید.
گشتن دنبال افراد جدید در لندن برای خودش یک کار پر زحمت و وقت گیر است. اسکن کردن اهالی شهر وقتی از کنارشان رد میشوم، یا دید زدنشان از دوربین های امنیتی شهر باعث میشود بتوانم قابلیت هایشان را ببینم، هم خوب و هم بد. یک مکانیک پیر میتواند برای مبارزه یک آچار بزرگ دستش بگیرد، ولی بخاطر سنش سرعت و جان کمی دارد. یک دکتر با یونیفرمش میتواند برای نفوذ به بیمارستان ها و مراکز درمانی مفید باشد، همچنین این دکترها مجهز به یک تفنگ بیهوش کننده هستند که برای مخفی کاری عالیست، ولی ممکن است دکتر مورد نظرتان یک قمارباز بوده و تمام اموال DedSec را در قمار ببازد. یک پرورش دهنده ی زنبور که خیلی برایم جالب بود، این قابلیت را داشت که با زنبورهای روباتیک به دشمنان حمله کند، ولی در عین حال مبتلا به سکسکه ی بدون توقف بود که صدای سکسکه ها باعث میشد دشمنان به راحتی پیدایش کنند. وقتی که در شهر پرسه میزنید تمام افراد برایتان مثل موارد لیست خرید میشوند، یا برای اینکه میتوانند مفید باشند، مثل یک هکر یا یک کوماندو، یا برای اینکه جالب هستند، مثل همین پرورش دهنده ی زنبور سکسکه ای یا یک نفر که چپ و راست خودش را به مردن میزند!
جزئیات بیشتری برای دیدن هم هست. هر شهروندی یک پس زمینه دارد، و من بعد از مدتی جذب این پس زمینه ها برای جذب افراد شدم. یک پلیس بازنشسته که هنوز در نیرو های پلیس آشنا دارد، این به معنی زندانی شدن کمتر است، عالیست مگر نه؟ ولی صبر کنید … در پیشینه اش نوشته که او مخالف واکسیناسیون است…اه، نه، مرسی. یک آدم مشروب خور که در زمینه ی حقوق حیوانات کار میکند و به طور متداول به یک یتیم خانه لباس میفرستد از نظر من خیلی بهتر است. یک مترجم که فقط به فیلم های خوشحال کننده علاقه دارد، ولی در خفا فیلم های مستهجن ساختگی از اعضای DedSec روی اینترنت قرار میدهد. شاید استخدامش کردم، چون این تاریخچه ها در عملکرد افراد تیم تاثیری ندارند، ولی به هر حال جذابیت خودشان را دارند، جذابیتی که میتواند شما را ساعتها سرگرم کند.
هر شهروند یک برنامه ی روزانه و یک سری ارتباطات با بقیه ی شهروندان دارد. حتی نگهبانان نیروهای دشمن هم تمام وقت کار نمیکنند. آنها بعد از ساعت کاری، در شهر با لباس شخصی پرسه میزنند، که هم یکی از جزئیات واقع گرایانه ی بازی است و هم به بازیکنان فرصت میدهد وقتی این نگهبان ها در محدوده ی محافظت شده ی خودشان نیستند از آنها انتقام بگیرند (مثل کاری که من با گروگان گیر راننده ی مورد علاقه ام کردم.) یکبار که مشغول اسکن کردن یکی از نیروهای دولتی میانسال بودم متوجه شدم در لیست افرداش فردی را به شکل مشکوکی ذخیره کرده، که بعد از تعقیبش هم به صحنه ی ملاقات او با یک خلافکار رسیدم. برخی مواقع به افرادی برمیخورید که قبلا با آنها برخورد داشته اید، یا کسی که آشنایان شما را بشناسد، یا دوستانتان را، یا دکترتان را. اگر شما باعث آشنا شدنشان شده باشید، آنها نسبت به شما ایده ی مثبتی خواهند داشت، که باعث میشود استخدام کردنشان راحتتر باشد. اگر مثلا دوستشان را کتک زده باشید هم آنها قضیه را میدانند و از شما بدشان خواهد آمد. بازی Watch Dogs Legion بسته به اعمال شما یک شبکه ی ارتباطات جذاب خلق میکند که باعث میشود حس کنید لندن درون بازی پر شده از آدمهایی که واقعا زنده هستند و فقط توسط کامپیوتر ساخته نشده اند.
سیستم مبارزات بازی Watch Dogs Legion
مثل سانفرانسیسکوی بازی Watch Dogs 2، لندن هم در بازی Watch Dogs Legion مکان سرگرم کننده ای است. من هرگز به شهر لندن نرفته ام، ولی طبق گفته ی دوستانم که در لندن زندگی میکنند، لندن در این بازی آنقدر شبیه لندن دنیای واقعی است که اگر با این شهر آشنا باشید میتوانید مسیر خودتان را بدون استفاده از نقشه پیدا کنید، البته این لندن مجازی تفاوت هایی هم نسبت به لندن واقعی دارد که برای یک بازی کامپیوتری امری طبیعی است.
بیشتر ماموریت های دنیای آزاد بازی Watch Dogs Legion تقریبا شبیه هم هستند: باید با مخفی کاری وارد ساختمان های محافظت شده شوید که تعداد زیادی نگهبان دارند، و با وسایل امنیتی محافظت میشوند. با اینکه چیدمان کلی محیط مراحل آنقدرها متفاوت نیست، هنوز هم نفوظ به این مناطق حفاظت شده لذت بخش است، هک کردن دوربین ها، مشخص کردن مکان نگهبان ها، نقشه کشیدن، تله گذاشتن و در نهایت بکار انداختن این تله ها. بیشتر مراحل را میتوانید به روش ها و از مسیرهای مختلف تمام کنید، مثلا میتوانید با استفاده از لوازم در اختیار تیمتان یا قابلیت های مختص به هر عضو تیم اقدام به رد کردن مرحله کنید. من میتوانم یک روبات عنکبوت مانند را از دریچه های کولر به داخل بفرستم، یا میتوانم با یک کوادکوپتر از روی موانع رد شده و از پنجره ها عبور کنم، در نهایت لایه های امنیتی را از کار انداخته و با مخفی کاری به داخل مکان نفوذ کنم. بعد از ورود به اماکن هم میتوانم دشمنان را بدون صدا از پا دربیاورم، یا وقتی حواسشان نیست از کنارشان رد شوم.
اگر حال مخفی کاری نداشته باشم، که معمولا هم ندارم، میتوانم مامورم را با یکی از روبات هایی که دزدیده ام روی سقف پیاده کنم تا تا حد ممکن به هدف نزدیک باشد. یا اصلا از همان اول با انواع اسلحه ها راهم را به داخل باز کنم. مثل بازی های قبلی این سری، در بازی Watch Dogs Legion هم بهتر است قبل از ورود به منطقه، با استفاده از هک و بقیه ی لوازم، افراد را از میان برداشه و با داده های مورد نظرتان فرار کنید…آنهم بدون اینکه حتی پایتان را به داخل منطقه بگذارید. البته وقتی اشتباهی بکنید و نگهبان ها به روش های مختلف سرتان میریزند هم موقعیتی جذاب و سرگرم کننده است.
بهترین قسمت سبک بازی چند کاراکتری که در طول بررسی بازی Watch Dogs Legion متوجهش شدم، این است که به من آزادی ای میدهد که هیچوقت با یک کاراکتر نداشتم. مثلا، در بازی Watch Dogs 2 وقتی با Marcus Holloway کسی را میکشتم اصلا حس جالبی نبود، چون به این شخصیت شاد نمیآمد که حتی تفنگ داشته باشد! شخصیت او آنقدر خوب و مثبت بود که کشتن کسی – حتی بر اثر تصادف – هم به او نمیخورد، چه برسد به کشتن چند صد نفر وسط شهر.
فکرش را بکنید، Holloway چندین نفر را با ماشین زیر میگرفت، و بعد به سر پلیس های اطراف شلیک میکرد، همه ی اینها درست قبل از این بود که در یک انیمیشن شروع به یک مکالمه ی خنده دار و روحیه دهنده کند! برای همین، این کارClint Hocking که مدیر تیم توسعه دهندگان بازی Watch Dogs Legion است، کرده باعث شده از این مشکل به طور کلی پرهیز شود. من میتوانم به دلخواه خودم هرکسی که دوست داشتم را از بین افراد تیم انتخاب کنم، دیگر لازم نیست تمام این جزئیات شخصیتی نامربوط را در یک نفر گنجاند.
در ابتدا تیمم بیشتر از افرادی تشکیل شده بود که حملاتشان کشنده نبود، ولی چندان طول نکشید که با کاراکترهای دیگر شروع به کشتن افراد کردم. یک جاسوس MI6 را در تیم استخدام کردم که یک تفنگ صدا خفه کن داشت و یک ساعت که به او قابلیت از کار انداختن اسلحه ی دشمن را میداد. او یک جیمز باند است که اگر لازم باشد در کشتن یک نگهبان با شلیک به سرش، شک نمیکند. از او خوشم آمد، از طرفی من در تیمم یک قاتل هم دارم، او را وقتی استخدام کردم که بعد از تعقیبش در پارک شاهد صحنه ی قتلی بدست او بودم – یک شروند بیچاره را با چاقو در پارک کشت. حتی یکی از اعضای Albion را هم استخدام کردم، حالا با لباسش میتوانم حول مناطق حفاظت شده بگردم، آنهم بدون جلب توجه نگهبان ها. او هم از آن کاراکترهایی است که اگر مجبور باشد کسی را بکشد، برایش مهم نیست. کشتن دیگران با چنین کاراکترهایی خیلی جور درمیآید، و اگر خواستم کسی را نکشم هم میتوانم سراغ یک کاراکتر دیگر بروم.
منطقه ی روباتیک
همینطور که چند ساعتی طول کشید تا از تیمم خوشم بیاید، عادت کردنم به تعداد زیاد روبات های موجود در طول بررسی بازی Watch Dogs Legion هم چند ساعتی طول کشید. روبات ها همه جا هستند، وقتی سربازها شما را ببینند، روبات هایی را رها میکنند. این روبات ها شما را در ماشینتان تعقیب میکنند، و با گلوله، گاز اشک آور، و موشک، وقتی در حال تلاش برای بدست آوردن داده های ضروری هستید، مزاحمتان میشوند. در کل شبیه حشرات موذی و مزاحم عظیم هستند…که بدترین نوع دشمن است. در یک مرحله با هدایت یک روبات باید از روبات دیگری مراقبت میکردم و جلوی حمله ی روبات های دشمن را میگرفتم. بازی Legion خیلی روی روبات ها تمرکز دارد، طوری که بعضی وقت ها برایم زننده بود.
ولی همینطور که مهارت های بیشتری را برای تیمم آزاد میکردم، نفرتم از این روبات ها تبدیل به قدردانی شد، چون میتوانستم آنها را از کار بیاندازم، بدزدم و هدایتشان کنم، و حتی هوش مصنوعی آنها را بر علیه دشمنانم بکار ببرم. حالا شنیدن این جمله که یک سرباز دارد برای پیدا کردن من از یک روبات استفاده میکند، برایم مثل موسیقی دلنشین است. پسر، تو داری یک اسلحه ی عالی در اختیارم میگذاری تا با آن نابودت کنم! اگر نقش منفی از روبات استفاده نکند، هر روباتی که دم دستم باشد را هک میکنم. به این روبات ها عادت کرده ام!
حتی در تیمم یک مهندس روباتیک هم دارم، اسمش Fallon است. میتواند روبات خودش را احضار کند، این روبات از دور هدایت میشود و میتواند با یک شوک الکتریکی بیشتر دشمنان را بیهوش کند. او یک روبات ثانویه هم دارد که میتواند از هوا بر سر یک دشمن بکوبد و او را بیهوش کند. علاوه بر این، من مهارتی را برای او باز کرده ام که با آن میتواند یک روبات دشمن را از کار بیاندازد، یکی دیگر را هدایت کند، و یک روبات سوم را در حالت خلبان خودکار کنترل کند. این یعنی Fallon در چند ثانیه از یک مبارزه میتواند پنج روبات را کنترل کند. با این روش، روبات های بازی Watch Dogs Legion از حشرات عظیم و مزاحم تبدیل به مرکز سبک بازی کردن من شده اند و Fallon هم قهرمان محبوب من است. من از او بیشتر از هر کس دیگری استفاده میکنم. ظاهرش هم جالب است، روی سرش پر از تیغ است، گوش ها و صورتش هم پر از انواع تیغ و حلقه، و یک ریش خاکستری و بلند دارد، صورتش هم خالکوبی شده! فکر کنم Fallon را حتی بیشتر از Marcus Holloway دوست دارم.
متاسفانه در طول بررسی بازی Watch Dogs Legion از حل کردن معماهایش لذت نبردم، که البته تعدادشان هم خیلی زیاد است. در این معماها باید لوله هایی L شکل را چرخانده تا مسیری درست را تکمیل کنید (مثل معماهای Half-Life: Alyx). بازی Watch Dogs Legion چند کار جالب با این معماها میکند، مثلا آنها را جلوی کاخی چیده، یک در چند طبقه گذاشته، و شما مجبورید یا هک کردن دوربین ها، هدایت روبات ها و روش های دیگر به آنها رسیده و تکمیلشان کنید. ولی بازهم خسته کننده اند، برای اینکه همه جا هستند – حتی در یکی از باس فات ها هم بودند! دوست دارید وسط حمله ی سرباز ها و روباتهایشان مشغول حل معما باشید؟ من که دوست نداشتم!
هیچوقت به داستان بازی هم توجهی نکردم، داستانی که تمامش توسط Bagley – هوش مصنوعی تندگوی DedSec – برایتان روایت میشود. او خیلی متلک انداز است و قبل، بعد و در مراحل شما را از اعمالتان مطلع میکند. به اندازه ی روبات های سخن گوی بازی های دیگر بد نیست، ولی مشکلش این است که هیچوقت خفه نمیشود! ضمنا از آنجا که بجای یک کاراکتر، شما به عنوان هرکدام از اعضای تیمتان بازی میکنید، ارتباط با Bagley کمی بی معناست – تقریبا هرچه بگوید برای کاراکتری که در آن لحظه هدایتش میکنید اوکی است! در کل داستان اصلی بازی، فقط یک انتخاب باید انجام دهید، در غیر این صورت، کل داستان فقط یک لیست کارهای مختلف است که باید انجام دهید. دور شهر دویده و هر ماموریتی به شما دادند را انجام میدهید، همین.
باس های بازی هم خیلی از هم تفاوت ندارند، همه ی آنها همان شخصیت های شیطانی مرسوم اند. رییس Albion که برای اثبات بد بودنش در یک ملاقان دست به کشتن کسی میزند، رییس باند خلافکارها که به قاچاق اعضای بدن مشغول است، و رییس نامعلوم Zero Day که با طرز تفکر “اگر بخواهم این شهر را نجات بدهم اول باید به کل نابودش کنم” را دارد – همان طرز تفکری که در تمام فیلم های Batman استفاده شده. این فرد ناشناس خیلی درگیرتان نمیکند، ولی حداقل من را در مورد هویتش به اشتباه انداخت، حداقل این نکته ی خوبی بود.
و بله، چند قسمت از بازی Watch Dogs Legion هست که رویکرد سیاسی ای را روایت میکند. اعتراضات خیابانی بر ضد افراد ثروتمند، کارگرانی که درباره ی جانشین شدنشان با روبات ها و از دست دادن شغلشان صحبت میکنند، و مردمی که از خشونت پلیس (Albion) خسته شده اند، که انتقادهای عجیبی نیستند، ولی این اواخر شاهد این بودیم که خیلی از مردم در حقیقت با این کارها موافقند. در چند مرحله باید به مهاجران غیرقانونی کمک کنید، مثلا از زندان نجاتشان دهید یا برایشان پاسپورت قلابی تهیه کنید تا بتوانند در لندن بمانند. در یک مرحله باید یک هواپیمای حامل زندانیانی که به ناحق بازداشت شده اند را بدزدید تا جلوی بیرون انداخته شدنشان از کشور را بگیرید. بازی فاقد یک مرکزیت سیاسی یا حرفی برای گفتن در این زمینه است، و سعی میکند زیاد خودش را درگیر این مسایل نکند، ولی حداقل بازی Watch Dogs Legion طرفدار مهاجران است.
بررسی بازی Watch Dogs Legion از نظر عملکرد
درباره ی اجرای بازی هم باید بگویم که به مشکل خاصی نخوردم و بازی Watch Dogs Legion در سطح جزئیات High و Very High به خوبی روی Nvidia Geforce RTX 2080 اجرا میشود، البته بجز چند افت نرخ فریم بعد از چندین ساعت بازی و یکبار خارج شدن از بازی که مرا مجبور کرد یکی از مراحل پایانی را دوباره بازی کنم. از نظر هوش مصنوعی هم بازی خوب بود، بجز چند باری که مثلا یک نفر در چهاچوب در گیر افتاده بود یا خودرویی که انگار روی فنر افتاده باشد بالا و پایین میپرید. داستان اصلی بازی و چند مرحله ی جانبی را در 30 ساعت تمام کردم، که البته خیلی از مراحل جانبی ناتمام مانده بود. و با پرسه زدن در شهر میتوانید ساعتها سرگرم باشید، خودروها را از دور کنترل کنید، به تاریخچه ی اهالی شهر سرک بکشید، یا راهتان را به داخل مناطق حفاظت شده پیدا کنید. نیازی نیست برای این کارها در ماموریتی باشید.
سخن آخر
سبک بازی Watch Dogs Legion جواب میدهد، بیشتر شهروندان شهر لندن بیش از حد معمولی هستند که بتوانید با آنها سرگرم شوید، ولی آنهایی که برای من مهم شدند آنقدر با اهمیت بودند که در هیچ بازی دیگری نسبت به قهرمانش چنین حسی نداشتم. آنقدرها هم برای یک تیم پر از خلافکارهای مختلف که توسط کامپیوتر ساخته شده اند بد نیست. و در آخر هم که عاشق روبات های بازی شدم.
شما می توانید در صورت تمایل از فروشگاه آرسان گیم، سی دی کی بازی Watch Dogs Legion را خریداری کنید. یادآور میشود که این بازی در ریجن های مختلف برای پلتفرم استیم در فروشگاه آرسان گیم موجود است.
منبع : آرسان گیم