بررسی بازی Cyberpunk 2077
بخاطر قدرت های ما فوق طبیعی سال 2020، بازی Cyberpunk 2077 از پرچمدار نسل قبل به یکی از اولین عناوین بزرگ نسل بعد تبدیل شده است. انگار از همان اول به اندازه ی کافی انتظاراتمان از این بازی بالا نبود.
در این مدت که بیشتر، منظورم ده سال اخیر است، شرکت لهستانی CD Projekt Red وظیفهی سختی را بر عهده داشت و آن هم پر کردن توقعات وحشتانک بازیکنانی که 8 سال برای این بازی صبر کردند و طی این مدت خیالبافیها و آرزوهای زیادی در سرشان میپروراندند. وسعت بازی Cyberpunk 2077 و شهر Night City عظیم است، حتی سطح جزئیاتشان هم به عظمت شهر خواهد.
جنگ توافقی
شخصا از اینکه بازی Cyberpunk 2077 قرار بود چنین بازی تیراندازیای شود راضی نبودم. به جز مواقعی که دارید با کسی حرف میزنید، این عنوان به صورت تمام مدت یک بازی اکشن به حساب میآید. در طول داستان اصلی و ماموریت های جانبی، چه در مهمان خانه، چه در زیر زمین و چه در یک کوچهی تاریک یا هر محیط دیگر، شما همیشه در حال مبارزه هستید. معمولا هم این کار را برای دزدیدن یک لپ تاپ، نجات یک زندانی و یا کشتن یک گانگستر روباتیک که بیش از اندازه به خودش مطمئن بوده، انجام میدهید.
شما میتوانید رویکرد آرام تری را با این ماموریتها داشته باشید که در برخی موارد تبدیل به یک نوع مخفی کاری حرفه ای میشود – مخفی کاری ای که بدون جلب توجه دیگران از پشت به دشمن نزدیک میشوید ولی بازی پیام صحیح برای شروع تعامل و کشتن آنها را نمایش نمیدهد – ولی من ترجیح میدهم رویکردی سادهتر داشته باشم و اول با کلی سر و صدا وارد بشوم، بعدا از آن نگران جمع کردن خراب کاریام خواهم شد.
در واقع مخفی کاری ضعیف ترین قسمت در بخش های اکشن بازی Cyberpunk 2077 به حساب میآید و تا وقتی یک سری ارتقاهای اختیاری که به شما اجازه میدهند زمان را کند کرده و چاقو پرت کنید را نخریده باشید انتخاب مناسبی برای روند پیشروی بازی نخواهد بود. ولی در حالی که انیمیشن ها کشتن دشمنان در حالت مخفی کاری به تعدادی محدود ختم میشود، خوشبختانه شلیک کردن به آنها خیلی بهتر است – از همان اول حس خوب و دقیقی دارد، چیزی که معمولا در بازی های متمرکز بر روی RPG نمیبینیم.
طرز ساخت سیستم های بازی Cyberpunk 2077 به شکلی است که باعث میشود تنوع گیم پلی آن بر اساس آیتمهایی که بدست میآورید باشد. شما بعد از هر مبارزه زمان زیادی را برای دستکاری جزئیات کاراکتر خود برای رسیدن به 0.3 DPS بیشتر صرف خواهید کرد. برای همین، با اینکه احتمالا در طول بازی چندین بار با اهداف یکسان مواجه میشوید ولی هربار بخاطر وجود تفاوت در آیتمها، طرز برخورد شما با آن اهداف هم متفاوت خواهد بود. وقتی چیزی پیدا کردید که با سبک بازی شما جور در میآید، آن زمان میتوانید یا مهارتهای مختلف ساخت آیتم که در بازی وجود دارند را ارتقا دهید یا حداقل چیزی مشابه به آن بسازید.
تمام اسلحه هایی که انتظار دارید در یک بازی اول شخص اکشن وجود داشته باشند را میتوانید در Cyberpunk 2077 پیدا کنید. شاتگان ها، تپانچههای اتوماتیک، هفت تیرها، تک تیر اندازها، مسلسل های کوچک و غیره. همچنین اسلحه های مرگبار و تیز، و اسلحه های غیر مرگبار برای حمله از نزدیک را داریم، ضمن اینکه از بعضی قابلیت های مخصوص اسلحه ها، مثل قدرت کمانه کردن گلوله، قفل خودکار روی هدف، و قابلیت شارژ قبل از شلیک، هم غافل نشویم – که هرکدامشان انواع و مدل های مختلفی دارند و کلی تجهیزات برایشان هست.
تمام اینها را گفتیم و اسمی هم از چیزهایی مثل Quickhack، و یا اسلحه های مرگبار Mantis Blades که روی دست نصب میشوند نیاوردیم. شما با انجام چندین ارتقا روی بدنتان، که ارزان هم نیستند، میتوانید خودتان را تبدیل به یک اسلحه کنید، ارتفاع بلندتری را بپرید و با دست خالی مردم را تبدیل به گوشت چرخ کرده کنید. پس نتیجه میگیریم که در بازی Cyberpunk 2077 انتخاب های زیادی وجود دارند و هر اسلحه ای که دستتان بیاید، چه از نظر صدا، شکل و شمایل آینده نگرانه عالی طراحی شدهاند.
ضمنا با وجود کوههایی از قابلیت شخصی سازی قدرتها، انواع و اقسام ارتقاها، و توانایی های مختلف، بازی Cyberpunk 2077 پر از اینجور سیستم های پیچیده است. صفحه های سیاه و پر از نوشته های ریز و اعداد درصد بندی – چیزی شبیه Mutagenها در Witcher 3 – که بعضی وقت ها ممکن است گیج کننده باشند، مگر اینکه تسلیم شده و امتیازهایتان را بدون علم قبلی خرج کنید.
از این نظر، بازی Cyberpunk 2077 عنوانی است که شاید در شروع های دوبارهتان در آن به موفقیت بیشتری برسید – چون در این شروع های دوباره احتمالا از بازی های قبلی تجربه ی بیشتری کسب کرده اید و میدانید برای رسیدن به یک قابلیت و گیم پلی خاص دقیقا باید چکار کنید. اواخر بازی میتوانید توانایی های خودتان را Reset کنید، ولی این کار ارزان نیست. پس با اینکه این سیستم ها به خوبی توضیح داده نشدهاند، ولی برای کشف کردن جزئیاتشان و پیدا کردن راهتان میتوانید کلی آزمایش انجام دهید.
مزدور خودتان را بسازید
در حالی که این سیستم ها عمق مناسبی برای بازیای به این عظیمی دارند، ولی تاثیر چندانی در شخصیت پردازی ندارند و این یکی دیگر از جاهایی است که حس میکنم توقعات از واقعیت فاصله گرفته شد. اگر با تصور اینکه قابلیت دستکاری چیزی خیلی بیشتر از اندازه ی اندامتان در سیستم ساخت کاراکتر برایتان لحاظ شده وارد بازی شوید، از همان اول از بازی Cyberpunk 2077 ناامید خواهید شد. فقط دو نوع اندام در بازی وجود دارد: مردانه و زنانه. صورت V را میتوانید تا هرجا که دلتان بخواهد دستکاری کنید، ولی کاراکترتان همیشه اندام مشابهی خواهد داشت. در خود داستان، V همانقدر در سیر داستان موثر است که Geralt در Witcher موثر بود و شما بیشتر در حال برگزیدن انتخاب او هستید تا اینکه انتخاب های مختلف و شخصیت خاص خودتان را خلق کرده باشید.
مسلما در یک داستان از پیش تعریف شده، بازیکن تا مقدار معینی میتواند انتخاب هایی از پیش تعیین شده انجام دهد، و بیشتر مواقع – مخصوصا در اوایل بازی- حس میشود که به شمت توهم داشتن اختیار یا قدرت داده شده، این مورد بیشتر در ماموریتهای کوچیک دیده میشود.
بعضی قسمت های بازی، به شدت دیوانه وار و پیچیده اند و اگر بازی شما را در آنها هدایت نمیکرد، به هیچ عنوان نمیتوانستید از آنها سر در بیاورید. برای همین حس میکنم این تصمیم که داستانم بازی متمرکز تر باشد و انتخابها محدود تر شود تصمیم درستی بوده – ولی بازهم میگویم، تمام اینها برای بر آورده کردن توقعات است.
البته نمیگویم که تمام داستان غیرقابل تغییر است. بعضی ماموریت ها را میتوانید در یک سیر غیر خطی کامل کنید و دیالوگ ها و بعضی جزئیات دیگر هم بر اساس انتخابهای چندان شما، تغییر خواهند کرد. ماموریت دهندهها در دیالوگ هایشان به طرز انجام ماموریتهای قبلیای که از آنها گرفته بودید اشاره خواهند کرد. پس با اینکه بیشتر انتخاب دایلوگهای V چیزی بیشتر از همان چهارچوب های RPG نیستند، ولی سطح جزئیات آنها عالی است، به نحوی که بازی Cyberpunk 2077 شمار را تحت تاثیر قرار میدهد.
یک مقایسه ی نسبتا راحت دیگر، مقایسهی Cyberpunk 2077 با Fallout 4 است. شما یک کاراکتر ساخته شده و در عین حال کاملا صداگذاری شده دارید که شانه به شانه ی جناح های مختلف موجود در بازی میزند، و این جناح ها برای بدست آوردن قدرت در یک قسمت شهر – که این قسمتها هر کدام در نوع خودشان یک کاراکتر محسوب میشوند – میجنگند. خیلی از جزئیات نقشتان از لوازم و لباسهایی نشات میگیرد که بدستشان آوردهاید و قسمت های خراب تر این دنیا را در ماموریتهای ساده تر و جانبی خواهید دید و تعداد این ماموریت های جانبی در Cyberpunk 2077 خیلی هم زیاد است. چه انجام ماموریت های اکشن برای افراد مختلفی که در Night City زندگی میکنند باشد و چه حرف زدن با کاراکترهای نقش دوم بازی، تعدادشان آنقدر زیاد است که در بین آنها گم میشوید.
به وضوح میتوان دید که CD Projekt Red علاقهی بازیکنان به ماموریت های جانبی Witcher 3 را جدی گرفته و بخاطر همین در بازی Cyberpunk 2077 شاهد انواع و اقسام سرنخ ها و ایستراِگ ها در بالای ساختمان های بلند و درون کوچه های تاریک Night City هستیم.
بهشت شهری
معماری خود شهر Night City یکی از بهترین قسمت های بازی Cyberpunk 2077 است. حس اندازه و ارتفاعی که توسط دید اول شخص بازی خلق شده، باعث میشود حس کنید این دنیا بزرگتر از حد تصور بنا شده، حتی با وجود این حقیقت که میتوانید با خودرو به سرعت از یک گوشه ی شهر به گوشه ی دیگرش بروید.
اندازهی دنیای بازی Cyberpunk 2077 و منحصر به فرد بودنش را نمیتوان انکار کرد. برای پنهان کردن صفحه های Loading هم از صحنات سوار شدن بر آسانسور استفاده شده، ولی این صحنات هم سریع رد میشوند و شما در آسانسور هم با صفحات تلوزیون که برایتان از اخبار Night City و انواع سرگرمی های دیگر میگویند روبرو هستید، و برای همین اصلا متوجه آنها نمیشوید.
در چند مرحله ی ابتدایی بازی، شما به صورت تمام و کمال در کنترل داستان بازی هستید، در حقیقت داستان در این قسمت کاملا خطی است. ولی چیزی نمیگذرد که بازی شما را کاملا رها میکند و از آنجا به بعد کاملا آزادید. این قسمت ابتدایی بازی حدود چند ساعت طول میکشد و در طول این مدت چند ماموریت اصلی بازی را در تنها یک قسمت از نقشهی Night City انجام خواهید داد، بعد از آن است که عنوان بازی Cyberpunk 2077 برایتان نمایش داده میشود، ولی ممکن است به سادگی آنقدر غرق انجام ماموریت های جانبی بازی شوید که تا پنج الی ده ساعت هم این عنوان برایتان نمایش داده نشود.
شلوغی و ازدحام جمعیت، معمولا خیلی زیاد است ولی به نظر میرسد این ازدحام را هوش مصنوعی بازی هدایت میکند و واکنش دنیای بازی طوری طراحی شده که به شما حس بازیای روانتر را القا کند. مثلا گم کردن پلیس ها بعد از یک درگیری در خیابان، یا چک کردن گوشی در حال راه رفتن در پیاده رو، به رد کردن چند چهار راه نیاز دارد. شما هیچوقت با مقاومت زیادی از طرف این جمعیت مواجه نخواهید شد.
“وسعت” کلمه ای است که در بازی Cyberpunk 2077 بیش از همه چیز به ذهن خطور میکند و بعد وقتی از نزدیکتر به جزئیات این دنیا نگاه میکند متوجه میشوید تمام آنها با تلاشی شبانه روزی و به دقت ساخته شده اند. اینجا میتوانید سطح جزئیاتی را در این دنیای بهشت گونه ی مملو از آدم های شرور ببینید که تصور خلقش هم دردآور است. در این مورد بازی Cyberpunk 2077 بی رقیب است و به راحتی بتوان تلاشش برای خلق دنیایی با این جزئیات را در حد تلاش Rockstar Games دانست.
شب های Night City، سخن آخر
وسط این همه توقع و تاخیر و مشکل، ممکن است خیلی راحت در توقعات و تصورات از اینکه Cyberpunk 2077 چه چیزی قرار بود باشد گم شوید. ولی تجربه ی نهایی که بازی ارائه میدهد، خیلی آشناتر از آنی است که بیشتر افراد انتظار داشتند، خیلی از عناصر بازی بی نقص نیستند، ولی این بازی مملو از جزئیات و داستان های عالی است. با وجود این همه چیز برای انجام دادن یا فقط تماشا کردن، بازی Cyberpunk 2077 از آن دسته RPG هاست که یک پلک بهم بزنید ساعت ها در آن وقت گذراندهاید، که دقیقا همان چیزی است که برای تمام کردن سال 2020 به آن نیاز داشتیم.