بررسی بازی Fallout 4
بازی Fallout 4 را میتوان یکی از بهترین و در عین حال جذاب ترین سری Fallout دانست که قرار است در این مقاله به بررسی آن بپردازیم.
فکر میکنم همه ما برای مدتی طولانی، چیزی حدود 7 سال، منتظر بازی Fallout 4 بودیم. انتظارات و هیجان روز ارائه ی آن هم همیشه با عکس ها یک کلیپ های مختلف بالا نگه داشته میشد تا ما معتادها به این دنیای خیالی را با امید، هیجان و شگفتی همیشه تشنه نگه دارند. آنقدر منتظرش بودم که برای بازی کردنش از کارم مرخصی میگرفتم، یک کارت گرافیک جدید برای کامپیوترم گرفتم تا فقط بتوانم Fallout 4 را بازی کنم، مثل یک بچه ی خردسال که منتظر کادوی تولدش بوده بعد از تحویل گرفتنش آنقدر پایش نشستم که صبح روز بعد روی صورتم میتوانستید رد دکمه های کیبورد را ببینید – بله، چون روی کیبورد خوابم برده بود. وقتی میگویم بازی اش کردم منظورم این است که حداقل یک ساعت برای ساختن کاراکترم وقت گذاشتم.
این بازی واقعا یک اثر هنری است، یک شاهکار. عالی، زیبا و به شدت اعتیاد آور( حتی دارم به ساختن یک گروه علاقمندان به بازی Fallout 4 هم فکر میکنم، گرچه شک دارم کسی زمان عضو شدن در آن را داشته باشد) و با اینکه این بازی مشکلات خودش را هم دارد، بعضی وقت ها در آن باگ هایی را میبینیم، یا شاید چند ده مشکل اینجا و آنجای بازی، یا اینکه نرخ فریم بر ثانیه ی بازی بعضی وقت ها بدون دلیل افت پیدا میکند، ولی هیچکدام از اینها برایم ذره ای اهمیت نداشتند. فقط میخواستم زندگی در شهر بوستون آخرالزمانی را تجربه کنم، با کشتن هزاران موجود شبه زامبی راهم را پیدا کنم، Experience بدست بیاورم تا Level Up شوم و کلکسیون درب بطری نوشابه راه بیاندازم (واحد پولی بازی درب نوشابه است) تا بتوانم اسلحه ها و آیتم های بهتری بخرم و جان بیشتری داشته باشم و در نهایت تیرهای بیشتر چون اینها چیزهایی هستند که با سرعتی سرسام آور خرجشان خواهید کرد.
توجه فوق العاده به جزئیات در این دنیای آخرالزمانی، آن را برای یک ماجراجو تبدیل به بهشت کرده. به یک چشم بهم زدن میتوانید ساعتها، روزها یا حتی هفته ها زمانتان را صرف گشتن خانه ها، کارخانه ها، ایستگاه های قطار شهری و برج ها کنید (حالا که بحثش شد، امروز چه روزی است؟ این مقاله را باید چندین روز پیش مینوشتم) آنهم در جستجوی یک اسلحه ی عالی یا یک زره خوب. اینجور چیزها را در هر گوشه ی مخفی نشقه میتوان یافت که البته در نهایت باعث قوی تر شدن شما میشوند. گویا یک حالت داستان اصلی هم در بازی وجود دارد؟ ولی من که بیشتر وقت 70 ساعته ام را صرف این کردم که کاراکترم چه شکلی باشد و کجاهای این دنیای پهناور و وحشی پایگاه داشته باشم… و باور کنید که تعداد این پایگاه ها دیگر از شمارش خارج شده. آزادی ای که در بازی Fallout 4 برای ساختن چیزی هست را هیچ جای دیگر پیدا نمیکنید، در واقع برای ساخت یک جامعه ی کامل از میان خرابه های اطراف شما آزادی کامل دارید. تنها چیز عجیبش این است که انجام اینکار اجباری نیست، بعضی ماموریت ها از شما میخواهند که کمی به این مکانیک های بازی هم سر زده و با آنها آشنا شوید ولی هیچوقت شما را مجبور به ساخت و حمایت از هیچکدام از آنها نمیکند – گرچه که من با سر به داخل این قسمت بازی شیرجه زده و بعد از آن نفهمیدم چه شد که یک ماه گذشت…یا شاید بیشتر از یک ماه؟
هر پایگاه به غذا، آب، سرپناه و سیستم های دفاعی نیاز دارد تا بتواند در این دنیای وحشی دوام بیاورد، دنیایی که تقریبا تمام چیزهایی که در آن وجود دارند با بشریت سر جنگ دارد، بیشتر موجودات تغییر یافته و تبدیل به هیولاهایی کابوس مانند شده اند. خرچنگ هایی به اندازه ی ماشین، حشراتی به اندازه ی عقاب که از آسمان بر سرتان فرود میآیند تا زندگی شما بیخبران را پایان دهند. یک نوع Super Mutants هم داریم که هیولاهایی تا دندان مسلح با پوست سبز هستند، اسلحه هایشان شامل بزرگترین اسلحه های بازی میشود، حتی یک نوعشان هست که علاقه به خودکشی دارد و با یک کلاهک هسته ای در دستش به سمتتان میدود (طفلکی ها سرگرمی شان همین است و خب البته سرگرم کننده هم هستند).
شما بازی Fallout 4 را با کاراکتری ضعیف شروع میکند، در ساخت این کاراکتر میتوانید تصمیم بگیرید که دقیقا چه مهارت هایی داشته باشد و این قسمت به کل در اختیار شماست، مثلا من یک تک تیر انداز مخفی کارم که هیچ جذابیتی (Charisma) ندارد.بخاطر همین انتخاب هایی که در ابتدای بازی کرده بودم نمیتوانستم در بحث با یک فرد احمق برنده باشم و بعضی مواقع جلوگیری از درگیری ها با گفتگو نه تنها امن تر است، که جالب تر هم هست. ولی اگر زره های مخصوص را بپوشید تبدیل به یک ماشین کشتار جمعی میشوید و هیچ چیز نمیتواند شما را بکشد…البته نه، انفجارهای هسته ای کوچک، موشک ها و در کل همه چیز هنوز میتوانند به شما صدمه زده و در نهایت شما را بکشند، ولی در هرحال تا وقتی در این وسایل یا زره ها هستید تجربه ی جالبی خواهید داشت، مخصوصا وقتی بتوانید کمانه کردن گلوله ها از روی زره را ببینید، یا جانتان را تماشا کنید که دارد توسط دشمنانی با اسلحه هایی که از مکانیزم های انرژی کار میکنند به هدر میرود.
این بازی تمام زندگی شما را تحت سایه ی خودش قرار خواهد داد، ولی Bethesda سالهاست که این کار را با عناوین قبلی سری بازی های Fallout مانند Fallout 3 و Fallout: New Vegas یا با عموزاده ی شمشیر و جادو و سپر به دست این سری یعنی Skyrim و Oblivion که از سری بازی های Elder Scrolls هستند، دارد انجام میدهد. تمام اینها، با توجه به اندازه ی وسیع نقشه و انواع و اقسام کارهایی که میتوانید در آنها انجام دهید، مسلما مشکلات خودشان را دارند، باگ ها و ارورهای دیگر که مطمئنم هیچکس به آنها اهمیتی نمیدهد (مگر اینکه به کل بازیتان را خراب کنند). من در کل زمانی که برای بازی Fallout 4 گذاشتم با چند خروج ناگهانی از بازی، یک باز ثابت ماندن صفحه و چند افت نرخ فریم بر ثانیه مواجه شدم، و گرچه ممکن است چنین چیزهایی ناراحت کننده باشند – مخصوصا اگر بازی را مرتبا ذخیره نکنید – ولی هیچکدام نتوانستند جلو من را بگیرند و باعث بشوند ساعت ها وقت خودم را صرف داستان و گیم پلی بازی نکنم.
گرافیک بازی انقلابی نیست و اصلا شما را متعجب نمیکند، ولی اندازه ی نقشه و کارهای مختلف قابل انجامش، با آن ماموریت های جانبی اش، مطمئنا شما را شوکه خواهد کرد. داستان اصلی در تجربه ی من عالی بود و هرکاری که انجام میدهید به دقت از قبل درباره اش فکر شده. من یکی از طرفداران بازی Fallout 4 و این ژانر هستم و باید بگویم این بازی با قیمتی مشابه صدها هزار ساعت محتوای بیشتر از بازی های رقیب در اختیارتان میگذارد. من عاشقش هستم و از نظر من امتیازش 10 از 10 است، منظورم این است که چه کسی دوست ندارد گلوله ی تفنگش را تماشا کند که از روی میدان جنگ رد شده و مغز یک دشمن آن طرف نیروها را متلاشی میکند؟ یا چه کسی هست که دوست نداشته باشد جیب کسی را زده و تمام اموالش را بدزدد، در نهایت هم در جیبش یک نارنجک با ضامن کشیده شده جا بگذارد؟
منبع: آرسان گیم